گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مریم فقیهی کیا

مریم فقیهی کیا


مریم فقیهی کیا در ‫۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

معنی کلمات ترجیع‌بند سعدی:

- شمایل: 
۱- طبع‌ها، خوی‌ها
۲- شکل، صورت

- مُعَنبر: خوشبوی شده با عنبر

- صولَجان: معرب چوگان

- مطلوب: دلپسند، معشوق

- بیخ: ریشه، اصل

- مُحَبّس: حبس شده، زندانی

- اخرس: لال

- ممالیک: جمع مملوک، بندگان

- مُوَلّه: عاشق، شیدا

- حظ: خوشی، لذت

- پای کشان: رفتن با تانّی

- مِعصَم: مچ دست

- ما تقدم: روزگار پیشین

- تام: کامل

- چشم بندی: افسونگری، ساحری

- ایمن: در امان، مصون

- مَخلَص: جای خلاص

- کله‌دار: تاجدار؛ کنایه از پادشاه جبار است.

- طاق: تنها

- کناره گرفتن: دوری کردن

- لَختی: اندکی

- رُفتن: روبیدن، پاک کردن

- مَذاق: ذائقه، کام دهان

- احتراق: سوختن

- وُثاق: خانه، اتاق

- تیاقت: آرزومند کسی شدن

- خَو کردن: وجین کردن، بیرون آوردن گیاه هرزه از زمین

- دست ِ خوش: دست ِ زیر

- قبضه: تصرف

- سیماب: جیوه

- برخی: قربانی

- پی: رد پا

- پی کردن: دنبال کردن

- سپر انداختن: کنایه از تسلیم شدن

- جبین: پیشانی

- سحر بابل: اشاره به داستان هاروت و ماروت دو فرشته‌ی مغضوب خداوند است که در چاهی در بابل نگونسار آویخته شده‌اند و هرکسی به چاه رود و درخواست آموزش جادویی کند، به او تعلیم دهند.

- حیله: چاره

- شجر: درخت

- فتنه: معشوق

- ضو: نور، روشنایی

- گو: گودال

- خلعت: جامه‌‌ی دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود.

 

 

مریم فقیهی کیا در ‫۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:

معنی کلمات قصیده‌ی ۱۴۷ ناصر خسرو:

- الیم: دردناک

- تنعیم: نام محلی است در مکه که مناسک عمره در آنجا به عمل می‌آید و حج به اتمام می‌رسد.

- سلیم: سالم

- ندیم: همدم

- اقلیم: سرزمین، ولایت

- حریم: چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان کرد.

- حرمت داشتن: احترام داشتن 

- تحریم: حرام کردن

- مادون: فروتر، پایین‌تر

- کلیم: هم‌سخن، لقب موسی کلیم‌الله

- تقدیم یافتن: پیشی گرفتن

- یسیر: اسیر، یتیم

- لئیم: پست، فرومایه

- اهل کهف: اصحاب کهف

- رقیم: نام قریه اصحاب کهف یا کوه ایشان یا سگ ایشان یا سنگی که بر آن نسب و قصه‌ی آن نوشته شده بود.

- جحیم: جای بسیار گرم، جهنم

- جَمار: جمع جمره، سنگریزه‌ها

- رجیم: رانده شده

- ذمیم: زشت، نکوهیده

- هروله: تند راه رفتن

- ظلیم: شترمرغ

- نعیم: بهشت

- هجر: دوری

- ریم: چرک، عفونت

- رمیم: پوسیده

- سقیم: نادرست

- مقام محو: از بین بردن صفات و عادات بشری برای رسیدن به ذات خداوند

- مقیم شدن: ساکن شدن

 

 

مریم فقیهی کیا در ‫۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ (می‌بین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی):

 

- مَنهَل: آبشخور

- مُدغم: ادغام شده

- اَصَبتُ فَالزَم: چون پیدایش کردی رهایش مکن.

- کَتم ِ عدم: جهانی که پنهان است و دیده نمی‌شود، جهان نیستی.

- غطا: پرده، پوشش، سرپوش

 

مریم فقیهی کیا در ‫۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ (در میکده می‌کشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی):

معنی ابیات عربی ترجیع‌بند ۴ عراقی:

- قَد فاتَنی الصَّبوحُ فَادرِک
مِن قبلُ فَواتِ الاِعتِباقِ

به تحقیق (باده) صبوحی من فوت شد و از دست برفت پس قبل از آنکه بوی خوش و پاک آن نیست شود، مرا دریاب!


- کَم اَصبِرُ قَد صَبَرتُ حَتّی
روحی بَلَغَت اِلی التّراقِ

چقدر بردباری کنم به تحقیق صبر کردم تا آنکه روان من به ظلمت و تاریکی رسید.

- فَاستَعذَبَ مَسمَعی حَدیثاً
مُذ تابَ بِذکرِ کَم مَذاق

شنوایی من (گوش من) مبتلا به عذاب شد، در حالی که حدیثی را شنید، حدیث توبه کردن از یادآوری طعم (عشق را)


- اِشتاقَ اِلی لِقاکَ، فَانظُر
لی وَجهَکَ نَظرَةً اِلا لَآق

مشتاق دیدار تو شدم، پس ببین که یک بار دیدن تو فقط (آرزوی) من است.

- اِستَوطنُ بابَکُم عَسی اَن
 یَحطی نَظَراً بِکُم حَداق

به در خانه‌ی شما وطن گزیده‌ام باشد که نظرم بر شما افتد و دیدگانم روشن شود.

 

مریم فقیهی کیا در ‫۲ سال قبل، شنبه ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم:

خشن در بیت ۴، به معنی کبود و سیاه رنگ است.

 

sunny dark_mode