گنجور

حاشیه‌گذاری‌های محمد مقدم

محمد مقدم


محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، سه‌شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

و باز در بیت۳ : حافظ می‌تونه حافظ و حفاظی باشه برای مهربانی و کیش مهر . رحیم هم در بسم الله الرحمن الرحیم  معنی مهربان یا « نگهبان مهر » معنی میده ( به نقل از ویکی واژه)

 

محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

تجربه ای از بیت ۱۱ : از نوجوانی به دنبال یافتن راز هستی ، هدف خلقت ، هدف زندگی و امثالهم بودم حتی در بیست و سه سالگی مطالب زیادی نوشتم و جمع آوری کردم ، در آخر دیدم احتمال مشهور شدن هست ، در راستی و صداقتم  شک کرده و نگارش رو به کناری گذاشته ، مشغول خواندن دیوان حافظ شدم  چون بسیاری از سوالات اساسی رو جواب میداد . سی و سه سالم بود که شور ازدواج و معنویت حاکم بر آن دوران باعث شد به خیال خودم به کمک حافظ بروم . گفتم معمای هستی رو حافظ با حکمت نتونسته حل کنه   من با عشق و حکمت حل خواهم کردم  . چند روز بیشتر از این اوهام نگذشته بود ، دیوان حافظ رو ( شاید به شکل تفأل ) باز کردم  این بیت جلب نظر کرد : حسد چه مسیری ای سست نظم بر حافظ   قبول خاطر و لطف سخن خدادادست . به قول بعضیا شاخ درآوردم  . از  اون موقع تا حالا که ۵۷ سالمه خودمو  شاگرد حضرت حافظ میدونم

 

محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

در باره بیت ۱ : خدمت دوستان عرض کنم که بنده ادیب نیستم فقط چیزهائی شنیدم . بدینوسیله مطالبی که در بالا گفته شد را  اصلاح میکنم  . عزیزی می‌گفت  خرابات  خورآباد بوده خور به معنای خورشید است و ت هم بسیاری از اوقات به د  تبدیل میشه ‌‌بطور کلی یعنی « جائی که خورشید  با تابشش اونجا رو آبادش کرده »

 

محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

در باره بیت ۱۲ : بعد از انجام کارهای طبیعی لذت بخش و عشق به خود واقعی خودت ‌‌،  یک کار ملکوتی دیگر هم انجام بده . کاری که قدسیان میکنند  ( قدسیان بینم که شعر حافظ از بر میکنند)

 

محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸:

برای بیت ۲  محبت نموده در صورت امکان به حاشیه بیت ۸ غزل بعدی هم مراجعه فرمائید . اون کاملتره ( نظرهای چند روز قبل از این تاریخ)

 

محمد مقدم در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸:

در بیت ۲ :  وسوسه اهرمن  همون  « فضول نفس»  هستش  که « حدیث نفس » ها  داره . گاهی حتی ممکنه به من بگه  حاشیه بنویس بر  ابیات بزرگان ، مردم به راهنمائی تو نیاز دارن و... گاهی میگه قرآن بخون ( که اگه گوش کنی  از قرآن خونهائی میشی که حتی خود  دیو و اهریمن  از فرط خباثتت ازت فرار میکنن)

 

محمد مقدم در ‫۲۷ روز قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

در باره بیت ۷ : که  مهرابم  بگرداند خم آن داستان ابرو صحیح مینماید .

 به حاشیه   حالتی رفت که مهرابه به فریاد افتاد مراجع شود

 

محمد مقدم در ‫۲۷ روز قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

در بیت ۱ :  مهرابه  یا  مهراب  صحیح است . چون از ریشه  حرب  اسم مکان  محرب ( با علامت فتحه روی میم )  ساخته نمیشود. محارب ساخته میشه . اسم ابزار یا اسم آلت هم  به درد نمی‌خورد . من فرهنگ لغت عربی کاملش رو دارم کلمه محراب رو ندیدم.  به ماها گفته بودن محراب محل  حرب (جنگ)  با شیطان است . اگه دوستانی که عربیشون خوبه راهنمائی کنن سپاسگزار خواهم بود

 

محمد مقدم در ‫۲۷ روز قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

در باره بیت ۱ :  گره از زلف باز کردن  و  شانه کردن مو  و  مشاطه پرستی که معمولا موی آشفته و مجعد رو صاف می‌کنه   یعنی تبدیل کردن کثرت به وحدت  یا کاری کنیم که در عین شلوغی  نظم رو هم ببینیم ، شلوغی های عالم گیجمون نکنه ،   اگر چه احاطه جزء بر کل محاله  ولی کمی تلاش کنیم موجودات  رو  از افق وسیعتری نگاه کنیم ، مثلاً من به این نتیجه رسیدم که افکارم و احساسم با « پهن صورتان» مثل گربه و میمون اشتراکات زیادی و ... 

بعضی ها میگن خود انسان کله  و جهان جزء هستش و دیدن شکل کلی جهان برای انسان ممکنه 

درک وحدت وجود  با زیر سوال بردن کثرات عالم ممکن نیست ، افراد تعصبی و جزم اندیش و خود خواه ره به جائی ببرند ، دراین زمانه هویت جنسی انسان نه ۲ تا ( آقا و خانم) بلکه بین ۱۰ تا ۵۰ تا دیده میشه و... .

ما باید به این نکته برسیم که کره زمین فقط متعلق به انسانها نیست اتفاقا خیلی از حیوانات از قبل بودن و این مائیم که اومدیم و جای اونها رو تنگ کردیم . منظورم اینه که همه موجودات رو ( کثرت ها رو) به رسمیت بشناسیم تا درک درستی از وحدت وجود داشته باشیم

 

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

در باره بیت ۸ : برای رهائی از فضول نفس در دنیای امروز میشه به کتابهای آقایان  اکهارت تله  ، محمد جعفر مصفا  و  جیدو کریشنا مورتی مراجعه کرد

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

در باره بیت ۸ : اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی بلای خانمان سوز همه دوران بوده ، صدا شنیدن و گاهی صدای افکار خود رو شنیدن همون فضولی نفس هستش گاهی بهش «حدیث نفس » میگن وبیماری وسواس هم همونه . دستت رو تمیز شستی ولی چیزی درونت میگه تمیز نشد دوباره بشور . شاید منظور حضرت حافظ در مصرع دوم این باشه که برای درمان ، از توهمات دور شو و  به یک داروی واقعی هوشبر پناه ببر  یا کار رو مثل افراد می خورده و مست به کس دیگری بسپار .

قدما دعا پیشنهاد میکردن برای وسواس و اون این بود  لا حول ولا قوة الا بالله

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

در باره بیت ۱  : هدف دیگر  از می  دیدن رخ مبارک ، پاک و زیبای ساقیست، دیدن امثال شاهد عهد شباب است کسی که در رخ او چهره اصلی خودمون رو ببینیم . بله ما خودمون شاهدیم خودمون مغبچه ایم .

چاکر و خدمتگزار عزیزان امیدوار است بتواند آئینه ای باشد تا بزرگواران بتوانند چهره اصلی خود را  ببینند . در پی آن آشنا  دریابند که خود، همان آشنائی هستند

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

در باره بیت ۱ : کار  می  یا می چون ارغوان  چی می‌تونه باشه جز مستی ؟ بله مستی یکی از اهداف می نوشیه  و مست لا یعقل به تنهائی نمیتونه راه بره نیاز به کسی داره که زیر بغلش رو بگیره نیاز کفیل و وکیل و کمک داره نیاز به کسی داره که خودشو به اون بسپاره  یا تفویض کنه . بله مست خودسپاره ، متوکله   وقتی همیشه مست باشی می‌دونی که تو توو این دنیا اولا همه کاره نیستی   ثانیا شاید اصلا هیچ کاره باشی مثل برگی بر یک درخت یا سنگی در کف یک جویبار تمیز ( این دو تای آخر رو از عرفان فیلیپین یا شرق آسیا نقل کردم) .  بله جبری بودن و قدری بودن از این حرفها می‌باره  ( سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست).ما باید احتیاجمون رو اظهار کنیم ( ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود) ما باید منتظر عنایت و لطف  باشیم ، همون لطفی که آب جویبار پاک در حق تکه سنگ درونش میکنه . خود را در معرض نظری معجزه آسا قرار دهید تا آنچه اندر وصف ناید آن شوید

 

 

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

در باره بیت ۶ : خاک پای حضرت حافظ و دوستدارانش اطلاعات زیادی  در مورد ادیان و مذاهب و مسلک ها و مرام ها و مرام نامه ها داشتم و تا سی سالگی هم با بعضی هاشون زندگی کردم ولی هر چند وقت یکبار خواب گمشدگی می‌دیدم . بعد از تسلط نسبی بر دیوان حافظ و آشنائی با مهر و محبت دیگه از اون  خوابها خبری نیست . و این احساس نیست تجربه س ، اینکه همه چیز و همه کس رو بدون تمایل به تغییر اونها دوست داشته باشی . حتی افرادی رو که منفی تلقی میکنن ، افراد نیازمند کمک و آموزش بدونی ، بدون تحقیر ،  دانش آموز کلاس اولی بدنی 

ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم 

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

 

محمد مقدم در ‫۲۸ روز قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

در باره بیت ۴ و ۷ : تجربه زندگی با حضرت حافظ و ارباب معرفت  فوق العاده لذت بخش و عجیبه اونقدر زیاد با واقعیت زندگی ما آمیخته شده که فقط میتونید متحیر بشید . ۱۵سال پیش ، من که۴۵ ساله بودم فقط چند کلمه از یه جوون ۲۲ ساله مشاوره خواستم ، به ایشون عرض کردم فکر آینده فرزندانم مقداری نگرانم می‌کنه . گفت نگران نباش خودتون خوبید اونها هم خوب میشن . این جوون و خیلی از جوونها  ناصح امین هستند . ایشون معنی بیت ۷ رو گفته بود بدون اینکه خودش یا من با این غزل آشنا باشیم . 

ناصح ما دربیت ۴  همون « ناصح امین » ماست که باید حتما اون نصیحت رو قبول کنیم  و الا  نصیحت اولین پیامش اینه که  تو نمی‌فهمی و من بیشتر از تو می‌دونم . بوی بد این گفتار همه رو اذیت میکنه . روانشناسی هم اونو رد می‌کنه و به والدین میگه تجربیات خودتون  رو بگید و امر و نهی نکنید . 

نصیحت گوی رندان را که با حکم قضا جنگ است 

دلش بس تنگ میبینم  مگر ساغر نمیگیرد

 

 

 

 

 

محمد مقدم در ‫۲۹ روز قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

در باره بیت اول : حضرت حافظ در غزلی   آورده است : 

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر 

کی نور دیده به جز از کشته ندروی  

یا     تخم وفا و مهر در این کهنه کشتزار 

آنگه شود عیان که بود موسم درو

مولوی نیز میگه : دراین خاک دراین خاک در این مزرعه پاک به جز مهر به جز عشق دگر تخم نگارین 

این بزرگواران دارن راهکار میدن برای بشریت. اونها منفعل و حتی اکتیو نیستند بلکه پرو اکتیو هستند . هم راهی پیدا میکنند هم راهی میسازند

 

محمد مقدم در ‫۲۹ روز قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

در بیت ۸ : میفرمایند   خود در میان نمی‌بینم 

این نوع عبارات رو مولانا هم داره . میگه وقتی نماز میخونم  این من نیستم . خداوند خودش میخونه خودش هم می‌شنوه . محبت نموده سرچ کنید : در قبله ام کجا شد  که نماز من قضا شد  

 

محمد مقدم در ‫۲۹ روز قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

دربیت۴:  نشان اهل خدا چیزی مثل  رفتار و نگاه پدر بزرگ و مادر بزرگهای روستائیه ، نگاهی پر امید و خیر خواهانه ، نگاهی پاک و از سر سادگی . اگر چه در حال رفتن هستن و طمعی برای خود ندارن ولی چشم بر آینده پاک من و شما دارن یا جوانی که بدون تمایل به عوض کردن کسی یا چیزی  همه چیز و همه کس رو دوست داره . و عاشق اگر این نشان رو و این برات آزادی از غم رو  و این علامت حاکم بزرگ رو به هر غمی نشون بده اون غم سر تعظیم فرود میاره . 

اهل خدا  خدا شناسند و خدای آنان چیزی شبیه خدای سهراب سپهری و حافظ شیرازیه . اونها از ذکر و اذکار رهیدن و مذکور بر آنان خود نمائی کرده ( چو مذکور درآمد  ز اذکار رهیدیم) اونها همیشه درحال تماشای حضرت حقند .

به تماشا سوگند و به آغاز کلام

 

محمد مقدم در ‫۲۹ روز قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

در باره بیت اول : وقتی سقفی مقداری خراب بشه مقداری هم نور آفتاب به کف اطاق تابیده میشه . وقتی سقف کاملا خراب بشه به نهایت میزان ممکن نور به کف اطاق می تابه.

 وقتی ما این سر رو این ذهنیتها رو این من ذهنی رو پوزه ش رو به خاک بمالیم یا سقف خودخواهی رو کاملا خراب کنیم اون موقع هست که مستعد  تابش نور حق خواهیم  شد.

خراباتی خراب اندر خراب اندر خراب است باید خاک بشیم ، خاک زیر پای مردم.

و این عجیبه برای ظاهر پرستها ، چون اونا دنبال جاه و جلال و کاخ هستن ، فکر میکنن خدا رو توو قصر حاکم میشه پیدا کرد .قصه متحول شدن ابراهیم ادهم رو توو مثنوی مطالعه کنید . ابراهیم ادهم پادشاهی پاک ضمیر بود ، روزی دید از بام کاخش سر و صدا میاد پرس وجود کرد گفتن مردی به دنبال شترش می‌ کرده که شاید پیداش کنه ، پادشاه گفت مرد رو صدا بزنید  مرد رو آوردندن پرسید مردک مگه شتر هم به روی بام می‌ره ؟ مگه شتر رو توو پشت بام دنبالش میگردن ؟ مرد در جواب گفت چطور شما توو قصر  دنبال خدا بگردی  خطا نیست ولی جستجوی من خطالست؟ ابراهیم کاخ رو رها کرد و سر به بیابان نهاد

 

محمد مقدم در ‫۲۹ روز قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:

در بیت دوم : خواندن معنی دیدن و درک کردن و آگاهی به موضوع میده 

شمس تبریزی میگه : آن خطات سه گونه خط نوشتی ، یکی را  او خواندی لا غیر ، یکی را هم او خواندی هم غیر او ، یکی را نه او خواندی نه غیر او ،  آن خط سوم منم 

انسان خواندنیست ، نقاشی ای که نگارخانه هستی برای دیدن آن تأسیس شده  (عشق )هم خواندنیست .

کار جهان سر آید  یعنی کار تو در جهان بالاخره تمام شدنیست و روزی خواهی مرد ، کره زمین هم حدود دو میلیارد ساله پذیرای موجودات زنده هست و کما بیش خواهد ماند 

 

 

۱
۲
sunny dark_mode