گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سینا تقی‌زاده

سینا تقی‌زاده


سینا تقی‌زاده در ‫۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

با سلام. بیشتر دوستان که زحمت فایل صوتی رو کشیدن این مصرع رو

آن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را

با ضمه در می کشد میخونن در حالی که می کِشد هست زیرا بیت قبل خودش گفته

چندین چشش از بهر چه تا.... 

چندین کشش از بهر.... 

لذا بیت بعد کُشتن نیست کشیدن هست. 

 

 

سینا تقی‌زاده در ‫۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:

بیت اول یک تصویر رو القا میکنه گویا شاعر تازه به لایه ای از اسرار رسیده یه وقوع ناگهانی اتگار در خواب یدفعه وارد این شهر شده اما خیلی هم از جوابهایش معلومه ناآشنا نیست برای همین گویا مرحله ای بالاتر رفته و تعبیر غریبی از شهر آشنایی بنوعی این مفهومه که جای دیگه نیست همونجا که هست عالم رویا گون. بیت دوم میگه برای چه قصدی اومدی که اینحا را نمیشناسی میگه برای شنیدن راز امده. بیت سوم بنوعی معنی میده که اونجا باغ مانند است که میگه مرغ کجایی به معنای اینکه مست فضای اینجا باید باشی و مرغ مست درخت و باغ است میگه مرغ بینوایی در نیستی کوفت تا هست شد و خود را خالی کردن . ابیات معانیش پیوستست هر کدام ادامه بعدی است. بعدی یک راز رو میگه از قید هستی رها شو به مستی و میگه من در ایین مستان هستم بنوعی یه راز دیگه میخواد بدونه میگه توبه از زهد باید بکنی بنوعی مترادف اینه که در عوالم دیگه احساسات غلیظ جا ندارند شاید مترادف گفته مولانا ای خاک بر شرم و حیا این آب حیوانیست این یا حافظ باده درده چند ازین باد غرور  خاک بر سر نفس نافرجام را.  و در بیت بعد بنوعی همین مطلب است زهد وجود نداره دلربایی هست اونجا در دلربایی چگونه بودم جواب بنوعی اندازه گفته در جایی که همش دلرباییه گل بودن بنوعی در باغ دیده شدن است معمولا در باغ گل ممتازه و به چشم میاد و خرمن گل بودن تعداد زیاد گل در باغ یعنی فقط به اون توجه میشه. میگه من ترنجم که با توجه پیوستگی بیتها گل وسط قالی است که طرح پیچیده ای هم دااره مرکز جهانم و مهم ترینم ولی نگنجیدن چون از نظر طرحهای اسلیمی گفته به نوعی به صورت کشیده نمی‌شوم میگه بهتر از ترنجی بنوعی انگار ترنج مقامی در لایه عرفانی است و کسی انجا هست تو از ان بهتری ولی بدست نمیایی با توجه معنی بیت بعد عشق بازی معنی میده میگه چرا باید تو با مهر عشق بازی کنی خودش هم معرفی کرده بنوعی حضرت حق نیست از ایزدان است اگر به ایین ایرانی بگیریم  در جواب میگه چون سرگشتم در هوایت و گویا بیت بعد امتحانش میکنه و بنوعی داره رازی رو هم خواجو به ما میگه که در چشمم چه میبینی میگه داستان مستان که میتونه داستان خودش باشه و او با چشم داره سکوت بر راز رو القا میکنه و مطلب قمار عشق و راه یا رازی که دیده رو به رندی جواب داده که اونوقت معشوق از مستان است و از ایزدان است و هم خداگون بودن رو رسونده چون از انوار الهی است هم رندی کردن و مطلب رو نگفتن که امتحان رو نبازه. 

 

سینا تقی‌زاده در ‫۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸:

در این شعر ما اگر فرض نکنیم که به سوره کهف اشاره شده معنی چنین است 

خورشید را نمیتوانم در گل پنهان کنم به نوعی حقیقت رو بپوشونم ولی اسرار زمانه رو هم نمیتونم بگم که با توجه‌ به‌ این معتی بیت اول یعنی میدانم نمیتونم بگم حالا منظور قسمتی نه همه چی. اما صحبت خیام رو اسرار فلکی نیست والا افلاک و ایوان و این لغات می اورد بلکه منظور اسرار زمانه  بیشتر اسرار سیاسی است. بیت بعدی خدا رو تایید کرده که او بهش خرد داده. حالا از بیم نمیتوانم این گوهر خرد را بیان کنم حالا یا بیم سیاسی باز یا اینکه منظورش کلیه که پر از بیم هست و ناخواسته شاید مطالبی رو درست نگویم.

 

حالا اگر اشاره به سوره کهف فرض کنیم. در سوره کهف ابتدا داستان اصحاب کهف هست بعد داستان حضرت ذوالقرنین. اسرار سوره بیشتر معنوی است. من تعبیر اسرار زمانه گفت رو متناسب نمیبینم با توجه به اینکه مصرعربعد خدا را تایید کرده پس رویکردش با به گل نهفتن خورشید با خداوند نیست. از طرفی در سوره کهف از عذاب کافران زیاد نام برده. طبق این حالا ز بیم واکاویدن معنیش ممکن است این باشه که بنوعی از لحاظ ادبی و اثر روی ناخوداگاه داره رازی رو بیان میکنه که اینجا خودم می نتوانم . به نظرم این رباعی طی داستان و رویدادی ممکن است سروده شده. 

 

sunny dark_mode