گنجور

حاشیه‌گذاری‌های دکتر امیرعلی داودپور

دکتر امیرعلی داودپور

دکتر امیرعل رستم داودپور
دبیر انجمن قانون و شفا CanMedLaw
عضو کانون وکلای مستقل بین الملل ایرانی IIntbar

ویراستار مجله آزادی نیوز


دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۲۰:

گوهر عرفی (مرغ حق): تجلی معما در ادب پارسی ، ناقوس جنگ مرغ حق است با بطلان دهر عرفی در این سخن از مرغان حق که صاحبان معرفت لایزال حکمت الهی هستند و بیننده و داننده اسرار نهان هستند پرده برمیدارد. گویی زمان پرده برداشتن از جور و ستم تاریخ فرا رسیده است. این پرده دری و پرده برداری سلاح آزادی روحانی یک ملت دربند است. #امیرعلی_رستم_داودپور #سلاح_آزادی

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۶:

گوهر قطران (آلت صبر): قطران تبریزی دل را آلت صبر میداند، نخست اینکه بیدل بی آلت است یعنی صبرش نمانده یا حتی دیگر درد و رنج و انتظار ندارد. کسی که دل ندارد سردی و گرمی در بر او فرق ندارد. دویم مقام بیدلان است که آنان را خواجگان نیز میدانند، نخست آن خواجه که در کمال رنج و مشقت عشق است که در میان عاشقان بیدل یافت گردد دومیم آنکه مقام خواجگان بیدل است که نمیدانند عشق چیست. به قول خواجه عرفی شیرازی با سال و مه ام دقیقه و ساعت نیست با روز و شبم روشنی و ظلمت نیست با صحت و رنچم آفت و راحت نیست عرفی عالمی چو عالم وحدت نیست یعنی به مقام خواجه بیدل رسیده است. #امیرعلی_رستم_داودپور #عشق

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲:

گوهر قطران (آلت صبر): قطران تبریزی دل را آلت صبر میداند، نخست اینکه بیدل بی آلت است یعنی صبرش نمانده یا حتی دیگر درد و رنج و انتظار ندارد. کسی که دل ندارد سردی و گرمی در بر او فرق ندارد. دویم مقام بیدلان است که آنان را خواجگان نیز میدانند، نخست آن خواجه که در کمال رنج و مشقت عشق است که در میان عاشقان بیدل یافت گردد دومیم آنکه مقام خواجگان بیدل است که نمیدانند عشق چیست. #امیرعلی_رستم_داودپور #عشق

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۳۳:

فقرالشعرا (گوهر عطار): قبلا از فقر الشعرا سخن گفتیم و گفتیم که ماهیت ثروت نسبیست یعنی شاعر ثروتی دارد که کاسب ندارد، اما کاسب نیز ثروتی دارد که شاعر ندارد، کس از کس در این عالم بی نیاز مطلق نیست و حضرت عطار در این فرموده : به کفر دعوت میکند، اما چه کفری ؟ کفری که آغاز کمال است و آن نفی درویشی و فقر است. #امیرعلی_رستم_داودپور #لپراکن (رساله)

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:

گوهر مهستی (جامه دریدن): نخست اینکه مهستی نیک میداند که چگونه جامه دریدن اوج ظرافت و طلب معشوق است (اگر چه متضاد آن نظیر سایر مراتب تعالی نشان تجاوز به حریم دیگران است.) اما مهستی که به گمانم در زمان سرایش این اشعار دوشیزه بوده میفرماید جامه ای که پدر سالی در بازار بفروشد، عشاق به یک لحظه میدرند که هم نشان از سختی کسب پدر دارد، هم نشان از آنچه در زمان زیادت عشاق رخ میدهد.. در مقام معرفت آنگاه که عاشق و معشوق افزون گردد جامه ها یوسف وار دریده شوند و ای بسا بیگناه متهم. #امیرعلی_رستم_داودپور #تانترا(رساله)

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:

گوهر باباافضل (ظهور): باباافضل در این شاهکار نخست از ملک خویش پرده برمیدارد، زیرا شاهکار جز به دست ملک راست نگردد، یعنی لئیمان شاهکار نکنند، در وادی معرفت، ایشان صاحبدلان را آیینه و رهنمای یکدیگر میدانند و به آن کس که غره به وحدت خویش گردد هشدار میدهد و میفرمایند اهل دل از وجود یکدیگر و نیز از گوهر باطنی خویش (که قبلا در مدارج الکمال بابا افضل توضیح داده ایم) بی خبرند. ایشان توصیه میفرمایند که صاحب معرفت باید در دیگران و در آینه تابان دیگران خود را بیاراید تا نزد دیگران نیز زیبا به نظر برسد. #امیرعلی_رستم_داودپور #بابا_افضل #دین_نجات(رساله)

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:

گوهر باباافضل: در این رباعی باباافضل ، هستی فعلی را در بیم داشتن میشمارد، یعنی اساس کار این دنیا بر بیم و ترس است، در غیر اینصورت از فنا، بقای موعود (جاودانگی) خواهد رسد. او در این رباعی بیم را به بیم داشتن از مرگ خلاصه فرموده ولی اصولا جهان در چهار بیتی کوچکتر از حقیقت است یعنی بیم، اساس کار این عالم است در هر سو (اقتصاد، معرفت، صداقت، علم، عزت نفس و ...) یعنی آدمی هر لحظه از نوعی فقر و فنا میهراسد، آن بقای موعود غلبه بر بیم است. ایشان بشارت زنده شدن خویش را به دم عیسوی میدهد و ما نیز او را زنده میپنداریم زیرا کسی که به دم معنا زنده گردید دیگر نخواهد مرد و مرده اش مپندارید. #امیرعلی_رستم_داودپور #بابا_افضل #دین_نجات(رساله)

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

گوهر باباافضل کاشانی: باباافضل (قدیس قرن هفتم پارسی) نخست در توضیح آب حیات که دو باشد، یک آب حیاتی که جسم را به وجود می آورد و دوم آب حیاتی که گوهر جان را به وجود می آورد ، میفرماید هنگامی که آب حیات دوم هیبتی کامل را به وجود آورد، پس از شکستن صدف تن، ملک زاده میگردد. عظمت این رباعیات در آنست که این حضرت مسیر تکامل ملک و فرشتگان را بر خلقی بیان فرموده اند که طلب رهنمایی از شیطانیان را دارند و در کار ملت خویش (ملت عشق ) مانده و به ملت کین بدل شده اند. زیرا عشق آن هنگام که صیقل نخورد کین و متضاد خویش خواهد شد. #امیرعلی_رستم_داودپور #بابا_افضل #عشق (رساله)

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۳ سال قبل، دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۵:

آمدم گریه نکن شیون تو سود نداد
گرچه او هست همه گوهر موعود نداد
کشمکش هر که کند تا بکشد نقش خودش
زانکه زین دولت خود بود به نابود نداد

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۱:

تو خواهی که شرحش به دینت کنی؟
خدا را اسیر زمینت کنی؟
خدایی که باشد به هر کهکشان
ستاره یکی بد هزاران نهان
یکی من بگویم که کامل شوی
برون از حجاب و سلاسل شوی
همه گر بگوید که دیگر خداست
خدا چون بخواهد یکی از شماست
غلط میتواند همه در جهان
حقیقت تواند یکی بُد نهان
غلط میتواند یکی بَد شود
جهان میتواند هدایت شود

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۳ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۵:

آنکه بداند از این یک قطره ای ز دریا
تا صبح میبگرید عاشق ز بیم فردا
یا خنده ای بیاور یا طعنه ای نگه دار
هر روز تا قیامت هر شام تا سحرگا
لطف و عنایتی کن بر دوزخ مجسم
کانجا سری بروید هر دم ز شاخ رعنا
تو جنگ را رها کن بر عاشقان نظر کن
شاید عنایتی شد بر غرقگان دریا
بیمناکم کز این درگذرند آنانکه به گمانشان راه نجات را یافته اند. به گمانشان بر ستونهایی نشسته اند که از بی ستون سست تر است. و آن ستون از رنج تاریخ است. ای مسلمان و ای مسیحی و ای دیندار دیتت را چه چیز جز تیزی شمشیر استوار کرد؟ و تو بر همانی.

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

در اینجا مولوی از دردی غیر مردن سخن میگوید، نه درد مردن، وزان درد چند جای دیگر هم سخن میگوید، این درد را در دیوان حافظ هم شنیده ایم و آن درد شعور است ، شعر او شعور فزونی از بهر او آورده که درد و رنجی را حس میکند. اما اژدها چیست؟ تحت اللفظی ما وجود اژدها را حاشا میکنیم، لیک مولوی خواسته و نخواسته از اژدها نام برده، اژدها چیست؟ برق زمرد چیست؟ اینها اسرار وادی معرفت است، خلاصه اگر به جاهلان و دم آنها ، به ثروتمندان و سیاستمداران و پیروان آنها بنگریم آنها از نظر معنوی اژدها هستند، واجد یک سر و دنباله آنها. برق زمرد چیست؟ کدام زمرد؟
مبارزه کنید با جهل و ستم و دروغ و جنایت و ستم به نامهای مختلف، چه دین باشد چه سیاست و چه ثروت و چه مقام و مانند آن به ابزار خودتان.
از برق عشق دفع اژدها نتوان
وز بحر حرف درک این دعا نتوان
حرف خرد به باطن دیوان نشود
وز بهر دیو صرف این معما نتوان

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

آن عشق که بینشان تو را میخواهد
افسانه و هم نهان تو را میخواهد
یک قطره ز کهکشان تو را میخواهد
از جمله جهان جوان تو را میخواهد

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:

حضرت عطار نیشابوری در کتاب معظم منطق الطیر اقطاب میفرمایند، البته اگر آخوندها اجازه بدهند آدمی به مقام سیمرغ برسد. در ادامه شاهنامه ایشان میفرمایند. مرزبان نامه قاموس انسان میشود و انسان مولانا هم میگردد اگر غلط نکرده باشد.
ایشان در ادامه وصیت میفرمایند از این گزگ ها دست شیوخ ندهید فقط دین بدهید که چون خر در گل بمانند.

وزن آدم هست سنگین تر ز پر
لیک در حق است همچون پر بشر
فر یزدانی جان ما خداست
مغرب و مشرق اندر جان ماست
لمحه البصری آنکش آرزوست
میرود در خویش آنچش فر اوست
دل قوی سازید قلب کائنات
سازد اندر جان امثال الصفات
قلعه افلاک بتوان شد به فر
لیک استبداد میکوبد به سر
هر که این پوچست پر از خالی است
خودبخود زیباست وین هم حالی است
نه عذابی داشت بند و نه غمی
عالمی رنجند او را نی کمی
قلب وا گردان افلاک و فلک
خود بخود بینی انسان و ملک

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

پیر مغان پیر زردتشتی است
اگر اهل نظام یادشان نمی آید ، قوم مغان همان قومی هستند که در ابتدای حمله اسلام به ایران سر بریدند و در آتش زنده سوزاندند.
دور باد از دامن حافظ گرامی ستایش خداوندان شیوخ عرب، نام او حافظ است نه خائن

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را:

هی رضا بودی چنین شد عاقبت
جهل و نادانی گرفت از او سمت
دوزخ اندیشه شد هر جا حصار
آدمی سجده کند سوی حمار
از پس تسلیم و نقدیر و غلط
تو برآ تا خودشناسی هم صفت
جز که تسلیم و رضا بشتاب رزم
من شتابیدم به انگشتی به نظم
گرچه کس را در جهان نی آن سپاه
تا بگیرد هر طرف غم را سلاح
میتوان نظمید و حرف راست گفت
هر چه بر لب آدمی میخواست گفت

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۵ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۰ - بیان سبب فصاحت و بسیارگویی آن فضول به خدمت رسول علیه‌السلام:

گر خدا را یک بجویی در کتاب
گم شوی با هر ندایی و خطاب
هر خطابی را کسی شایسته است
کاین بشر را هر کجا یک دسته است
می خوری و خون نریزی شد حرام
جای دیگر می خوری بودش مرام
یعنی از کردار اینان ره بخوان
نه به دین هر کسی در ره بمان

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۹ - در تحقیق روزه:

شیخ محمود شبستری در این ابیات به تفسیر مفهوم روزه میپردازد.
بزرگترین روزه خوردن روزی پاک است که هر روز بخوری و بیاشامی. در قرآن مسطور است بر شما روزه واجب است چنانچه بر پیش از شما نوشته شده است. بررسی آداب روزه در ادیان قبلی نشان میدهد نخوردن و ننوشیدن یک ماهه در هیچ دینی نوشته نشده است. از فرار مردم از کشورهای اسلامی جلوگیری نکرده است. به جز ضرر بر اقتصاد جامعه جیزی نداشته است که در ضدیت با بخش بعدی این آیه است ( یرید لکم الیسر...). در این زمان چون اهل باطل و قساوت به شریعتی اینچنین اشتغال دارند دوری از آداب و رسوم آن جز واجبات است.

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة:

جناب شیخ محمود شبستری در این ابیات به تعریف زکات میپردازد و بعد از شمردن حد شرعی زکات که از بیست نیم است، میفرماید زکات خود را با علم داده ام. باید دانست علم همانگونه که ایشان میفرماید زکات دارد و زکات آن آموختن است ولی علم دروغین و پا در رکاب تفسیر و تعلیم گذاشتن مصداق پراکندن دروغ و بهتان است. ایشان مصداق آیه اولوالامر را چنین تفسیر میکند که علی در حین نماز زکات یک انگشتری خاتم داد. این نیز از احادیث و گفتارهای اثبات نشده است ولی این خاتم نشان اولیا خداوند است که در نهان خداوند به آنها خاتم عنایت میکند چنانچه حافظ میفرماید
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
پس مصداق این آیه اولوالامر همان سلیمانان یا پادشاهان الهی هستند که خداوند به آنها خاتم عنایت کرده نه بشر. لذا زکات عوام مال است و زکات خواص جان. البته از این مرتبت که بگذری خاتم و لعل هم نمیخواهی که موجب نخوت و فخر است و ملکوت خداوند آنجاست که فخر فروشی نباشد.

 

دکتر امیرعلی داودپور در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز:

شیخ محمود شبستری در اینجا ضمن اشاره به چند شایعه از جمله کشیدن تیر از پای علی در حین نماز که البته میدانید خون نماز را باطل میکند و برخی اشاره به نماز سنت از جمله رکعت رفتن که نماز تن است آن را نزدیکی به مولا میداند. من از خداوند به خود نزدیکتر نمیدانم و گمان نمیکنم با رکعت رفتن قلب خدای تبارک و تعالی به من نرم تر شود اگر شده بود سوریه و ایران و عراق و افغانستان چنین نبود. خم کردن سر طرف عربستان مذموم و ناپسند است که صاحبان آن خانه مهمان کشند چه در دوره آقای خمینی که صاحب حکومت بود بعد از کشتار حجاج این عمل یعنی رکوع و سجود به طرف خانه مهمان کش را تقبیح نکرد جه در زمان ما در رمی جمرات هزاران نفر کشته شدند و هنچنین در خانه کعبه. لذا از مراتب جهالت است که خانه خداوند را مهمان کش و غریب کش بدانیم و هم صفت قداست را به او بدهیم.

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode