گنجور

 
سید حسن غزنوی

کین میکشد زمانه ز من آری از ملوک

خصمان چو دست یابند از بیم کین کشند

مسکین ندانم ار لگدی بر فلک زنم

روزی که پر دلان قدم اندر زمین کشند

او تیغ میزند که لئیمان چنین کنند

من صبر می کنم که کریمان چنین کشند