گنجور

 
سید حسن غزنوی

ای بر فلک رسیده خروش از سماع تو

پر در شده خزانه گوش از سماع تو

در خرمی درآمده جان از جمال تو

وز دائره برون شده هوش از سماع تو

بی گفت و گوی و زحمت ساقی شنیده بود

جان صد هزار نعره نوش از سماع تو

گردون هزار دیده به یک گوش می بداد

درخرمی چنان شده دوش از سماع تو

آنی که خرقه ضرب کند هر سپیده دم

این گنبد مرقع پوش از سماع تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode