گنجور

 
مجد همگر

حیات بخشا چرخم ز غبن خواهد کشت

به تیغ کین من از چرخ کینه خواه بخواه

سیه دلی دل شه بر رهی گران کرده ست

بیان جرم من از خصم دل سیاه بخواه

به صد دلیل شود روشنت که بی جرمم

ز من دلیل بجو یا ازو گواه بخواه

حوالت گنه ار برمن است هم سهل است

شفیع بنده توئی عذر آن گناه بخواه

همه مراد تو جوید شه جهان ز خدا

تو از برای خدا بنده را ز شاه بخواه