زهی شهریاری که خورشید چرخ
بود پیش رای تو چون شب پره
قضا در مهمات ملک جهان
ز رای تو خواهد همی مشوره
هر آن قلب کاندر تو آورد روی
بدیهه شود میمنه ش میسره
ز تیغت که بر دشمنان بگذرد
شود روی هامون چو که پر دره
بهار آمد و پیک شادی رسید
در این روز شادی بود می سره
سپهر از پی بارگاه تو ساخت
به ترتیب نوروزی نادره
نثار درت کرد سیاره را
ازین هفت در قصر بی کنگره
سحرگاه خورشید را با حمل
برآورد ازین برشده منظره
به رسم خدم پیش خدمت کشید
غلامی ختائی و یک سر بره
زبزم تو خالی مباد این چهار
ندیم و می و مطرب و مسخره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عظمت و برتری پادشاهی اشاره میکند که مانند خورشید در چرخ هستی میدرخشد و مشورتهایش نقش مهمی در مسائل کشور دارد. قلبهای کسانی که به او روی میآورند، به نیکی و خوشبختی میرسند. شمشیر او بر دشمنان ضربه میزند و بهار با پیام شادی فرا رسیده است. در این روز شادمانی، آسمان برای او فرشی از نوروز فراهم کرده و سیارهها به افتخار او نثار میریزند. همچنین اشاره میشود که باید چهار چیز خوشایند شامل شراب، موسیقی، و شوخی در کنار او باشد تا از لذتهای زندگی خالی نباشد.
هوش مصنوعی: ای کاش که تو پادشاهی باشی که نور خورشید در پیشگاهت به اندازهی یک شبپرستوی کوچک باشد.
هوش مصنوعی: سرنوشت در مسائل بزرگ سرزمین، بر اساس نظر و مشورت تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر قلبی که در تو زیبایی و نیکی را ببیند، به خوشحالی و راحتی دچار میشود.
هوش مصنوعی: تیغ تو که بر آن دشمنان فرود میآید، باعث میشود چهره سرزمین هامون همچون پر دروازهای زیبا و دلربا شود.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و پیامآور خوشحالی آمد. در این روز، شادمانی در اوج خود بود.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر جایگاه تو به صورت زیبا و با شکوهی همچون جشن نوروز ساخته شده است.
هوش مصنوعی: به ویژه به خاطر تو، سیارهها و ستارهها را به خاطر این قصر بی مانندت قربانی کردند.
هوش مصنوعی: در صبح زود، خورشید به آهستگی از افق بالا میآید و تصویری زیبا از طبیعت را به ودیعه میگذارد.
هوش مصنوعی: غلامی ختائی به خدمت به پیش خدمت رفت و به نشانه احترام، سر برهای را هم با خود آورد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وجود چهار چیز در زندگی انسان ضروری است: دوستان خوب، نوشیدنی، موسیقی و لحظاتی برای خوشگذرانی. بیاینها، زندگی خالی و بیمحتوا خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتابید از آن سان ز برج بره
که گیتی جوان گشت از آن یکسره
کف یوز پر مغز آهو بره
همه چنگ شاهین دل گودره
گه از زلف این، آن گشادی گره
گه از جعد آن، این ربودی زره
نشیمنش گفت این شکسته دره
که بینی پر از دود و دم یکسره
نهاده به سر ترک در بر زره
زره را زده بر گریبان گره
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.