ای به رای و لمعه رای جهان آرای خویش
چهره خورشید رخشان را خراشان داشته
هر غلام از خیل تاش بندگان درگهت
شاه انجم را ز خیل خواجه تاشان داشته
مانی از کلک تو ننگ از نقشبندی یافته
آذر از طبع تو عار از بت تراشان داشته
دان که من بنده به بوی کلک عنبرپاش تو
آن به غیرت ابرها را اشک پاشان داشته
در سپاهان بود خواهم گاه و بیگه روز و شب
چشم و گوش و جان و دل بر راه کاشان داشته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش از قدرت و زیبایی خالق و هنر او میپردازد. شاعر به اهمیت و تاثیر هنری که از قلم و طبع خالق جاری میشود، اشاره میکند و میگوید که زیبایی و شکوه آثار او مانند خورشید درخشان است. همچنین بیان میکند که او به اندازهای به این هنر و خالق آن وابسته است که روز و شب چشم و گوشش به سمت آن است. به طور کلی، این شعر تجلی عشق و ارادت به هنر و زیباییهای آفرینش است.
هوش مصنوعی: ای البته که تو با اندیشه و تدبیر خود، دنیا را زیبا و رنگین کردهای. چهره خورشید درخشان را مانند درخشش خود، زیبا و روشن نگهداشتی.
هوش مصنوعی: هر خدمتکاری از جمع بندگان تو، شاه ستارگان را از میان خدمتکاران خود میسازد.
هوش مصنوعی: نقش و اثری که تو خلق میکنی، برای دیگران حسرت و شرم به همراه دارد. هنرت آنقدر بینظیر است که دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که از کارهای خودشان احساس عیب کنند.
هوش مصنوعی: بدان که من، به خاطر بوی خوش عطر خویش، مثل بندهای تسلیم شدهام و حتی آسمانها را هم به گریه میاندازم.
هوش مصنوعی: در اصفهان میخواهم ساکن شوم، در روز و شب همیشه چشم و گوش و قلب و جانم را بر مسیر کاشان معطوف کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.