دلبرا بر کش نوا با ناله زارم بساز
چنگ در برگیر و آهنگی که من دارم بساز
از دل و جان سوی تو پیغام درد آورده ام
بی ملامت گوش کن چندانکه بگذارم بساز
یکشب از دیوانه ای بردار تکلیف و قلم
زان پس از زلف و مژه زنجیر و مسمارم بساز
گر کشم زنجیر زلفت نیک مجنونم مسوز
ور برم دستی به نارت نیک بیمارم بساز
گر شوم مسجد نشین زابروت محرابم بنه
ور سجود آرم ترا از طره زنارم بساز
بسکه در بیچارگی در ساختم با کار تو
وقتش آمد یاریئی کن چاره کارم بساز
ساختم با هجر دشوارت به سختی سالها
بیش ازین سختی مکن با کار دشوارم بساز
گریه چشمم هوا را گل بسازد بی شکی
ای گل باغ دلم با چشم دربارم بساز
گر بخندم بی جمالت پرده رازم بسوز
ور بگریم در غمت با گریه زارم بساز
کار و بارم عشق روی تست از راه صواب
گر خطا کارم بسوز و ور نکو کارم بساز
چشم تو خفته ست و من بیدار چو چشم فلک
یکزمان بیدار شو با چشم بیدارم بساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.