گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حاجب شیرازی

صبح عطسه زد یار، با وفا

گشت مشک بو، عطسه صبا

خون ز عارضش بر زمین چکید

شد زمین بهشت از، گل و گیا

تا صبا کشید از رخش نقاب

بر طلوع داد صبح را صلا

خضر تشنه تر، از سکندر است

در، چه فناست چشمه بقا

در فنا مرا، دولت بقاست

چون بقای مرد هست در فنا

چیست امر خیر غیر صلح کل

چیست کار نیک به از این تو را

گر برون رود زشتی از جهان

کی برون رود ز اهل ری ریا

خیر و نیکوئی در خفا نکوست

فسق در خفاست خیر بر ملا

از حجاب وهم «حاجبا» درآ

تا شود، به غیر ثابت ادعا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode