ای ز شرم عارضت گل کرده خوی
بر عرق پیش عقیقت جام می
ژاله بر لاله است یا بر گل گلاب
یا بر آتش آب یا بر روت خوی
میشد از چشم آن کمان ابرو و دل
از پی اش می رفت و گم می کرد پی
امشب از زلفت نخواهم داشت دست
رو موذن بانگ می زن گو که حی
چون بنی عامر بسی مجنون شوند
گر برون آید شبی لیلی زحی
نی دمی لب بر لب مطرب نهاد
چنگ را در زیر ناخن کرد پی
چنگ را بر دست مطرب نه دمی
گو رگش بخراش و بخروشش ز پی
عود بر آتش نه و منقل بسوز
غم مدار از شدت سرمای دی
آنکه بهر جرعه ای جان می دهد
جامه زو بستان و جامی ده به وی
با تو زین پس گر فلک خواری کند
باز گو در حضرت دارای ری
خسرو آفاق بخش آن کز سخاش
نامه حاتم ز نامش گشت طی
جام می پیش آرو چون حافظ مخور
غم که جم کی بود یا کاووس کی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گفت با خرگوش خانه خان من
خیز خاشاکت ازو بیرون فگن
چون یکی خاشاک افگنده به کوی
گوش خاران را نیاز آید بدوی
چون مرا دیدی تو او را دیدهای
چون ورا دیدی تو دیدی مر مرا
تاج فرشست از تو بر فرق هدی
هست دنیا خاک پایت را فدی
ملک و دین را ، کافتخار هر دویی
یک ملک چون تو نبوده در هدی
فیض بحر از جود تو زاید ، چنانک
[...]
چون مرا دیدی تو او را دیدیی
چون ورا دیدی
کوفئی را گفت مرد راز جوی
مذهب تو چیست با من باز گوی
گفت این که پرسد ای کاره لقا
باد پیوسته خدایم را بقا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.