گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

در مدرسه علم و عمل آموختنی نیست

جز درس نفاق و دغل اندوختنی نیست

گویند که در بزم دل افروخته شمعی است

روشن، که بدیر و حرم افروختنی نیست

این دفتر دانش اگر از سر حقیقت

یک نکته در او هست بگو سوختنی نیست

در خلق بهائم سخن از علم معارف

ایخواجه سپوزی عبث، اسپوختنی نیست

آن علم بیان است که آموختنی بود

این علم عیان است که آموختنی نیست

گر سوزن عیسی بود و رشته مریم

ای شیخ میان من و تو دوختنی نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
میرزا حبیب خراسانی

از داغ غمت هر که دلش سوختنی نیست

از شمع رخت محفلش افروختنی نیست

گرد آمده از نیستی این مزرعه را برگ

ای برق! مزن! خرمن ما سوختنی نیست

در طوف حریمش ز فنا جامهٔ احرام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میرزا حبیب خراسانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه