افتد که شبی از کف تو جام ستانیم
چون مست شویم از لب تو کام ستانیم
چون بوسه دهد لعل لب تو بلب جام
ما بوسه لعلت ز لب جام ستانیم
گویند که هرگز نشود بوسه به پیغام
ما بوسه از این گونه به پیغام ستانیم
چون نوبت مستی شود و عربده جوئی
صد بوسه ز لعل تو بابرام ستانیم
تو مست فرو افتی و ما از لب و چشمت
مستانه همی پسته و بادام ستانیم
چندانکه دهی دفع و کنی منع و زنی مشت
بوس از لب لعل تو بدشنام ستانیم
کامی که بهشیاری از او نام نشاید
بردن، گه مستی چو شوی رام، ستانیم
ای ترک اگر زلف تو افتد بکف ما
داد از ستم گردش ایام ستانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.