شکرلله که شدی باخبر از عالم دل
اندکی با تو توان گفت کنون از غم دل
زخم دل خوردی و از درد دل آگاه شدی
میتوان از لب تو جست کنون مرهم دل
دل ز کف دادی و بیدل شدی و بگرفته است
حلقه زلف سیاه تو کنون ماتم دل
سخن عشق مگو با دل نامحرم غیر
که بغیر دل من نیست ترا محرم دل
ای سلیمان که بحکم تو بود دیو و پری
ندهی تا بکف اهرمنان خاتم دل
جان بعشق تو سپردم که توئی راحت جان
دل بمهر تو نهادم که توئی همدم دل
جان اگر نیست نثار تو، ندارم غم جان
دل اگر نیست فدای تو، بگیرم کم دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از آگاهی و احساسات عمیق خود نسبت به عشق و دلتنگی صحبت میکند. او به عشق اشاره میکند و بیان میدارد که دلش به خاطر غم و دردهایی که تجربه کرده، شکسته است. شاعر از محبوبش میخواهد که افکار عاشقانه فقط در وجود او و دلش محفوظ بماند، چرا که او را تنها محرم دل خود میداند. همچنین، به قدرت و تسلط محبوب خود اشاره میکند و میگوید که جانش را به خاطر او فدای محبتش کرده است. در نهایت، او نشان میدهد که اگر دلش را برای عشقش ندهد، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: خدارا شکر که حالا از احساسات و دلم خبر داری و میتوانم کمی با تو راجع به غمهایم صحبت کنم.
هوش مصنوعی: زخم دل را تحمل کردی و از دردهای درونت آگاه شدی، اکنون میتوان از لبانت راهی برای التیام دل پیدا کرد.
هوش مصنوعی: دل را از دست دادی و بیدل شدی، و اکنون در غم و اندوه تو، حلقههای زلف سیاه تو، جان مرا به درد آورده است.
هوش مصنوعی: در صحبتهای عشق، با کسی که لیاقت شنیدن ندارد، سخن نگو؛ چرا که جز دل من، هیچ کس را به راز دل خود راه نمیدهم.
هوش مصنوعی: ای سلیمان که به فرمان تو دیوان و پریها تحت کنترل بودند، نگذار که خاتم دل در دستان اهریمنان بیفتد.
هوش مصنوعی: من جانم را برای عشق تو فدای کردهام، زیرا تو آسایش دهنده جانم هستی. دل را به عشق تو سپردهام، چرا که تو همدم و همراه دل منی.
هوش مصنوعی: اگر جانم را به تو تقدیم نکنم، برایم اهمیتی ندارد. و اگر دل من هم فدای تو نیست، پس کمترین اهمیتی به آن ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غمگسارا توشدی باکه گسارم غم دل
راز دارا پس از اینم که بود محرم دل
ای بسا دم که برآورد دلم با تو به مهر
تو فرو رفتی و هم با تو فرو شد دم دل
تا برفتی ز بر من دلم از دست برفت
[...]
منِ بی دل چه کنم پیشِ که گویم غم دل
که ندارم بجز از آه سحر همدم دل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.