گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام عشق
بر زبان تکرار کن تا میتوانی نام عشق
هست در خاطر مرا از قول میر عاشقان
نام عشق آخر کشد دل را بسوی جام عشق
عقل و دین در سایه دیوار عشق افتاده پست
میزند طبل و علم خورشید جان بر بام عشق
عقل را باید بریدن سر بجای گوسفند
ای خلیل جان، گر از دل بسته ای احرام عشق
در ره عشق آنچه آید عاشقانرا باک نیست
کز دم ابلیس افتد آدم اندر دام عشق
میزند دریای خون، موج از گلوی عاشقان
بر نیامد باز از این عاشق کشیها کام عشق
از لب و چشم بتان رمزی بگو با عاشقان
خوش کن این دلها بنقل پسته و بادام عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.