مرا کشتی و گویی خاک این بر باد باید کرد
چرا بر دردمندی این همه بیداد باید کرد
همهکس از تو دلشادند غیر از من که غمگینم
نمیگویی دل این هم زمانی شاد باید کرد
شدم پیر از غم تو کز جوانی بندهام از جان
نه آخر بنده پیر ای پسر آزاد باید کرد
حکایتهای حسن او به غیر من نباید گفت
حدیث شیوه شیرین بر فرهاد باید کرد
چه عمرست این که در شبها بود هرکس به خواب خوش
مرا تا روز از دست غمت فریاد باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.