آیا دلم از رنج برآساید گویی؟
بند از گره زلف تو، بگشاید گویی؟
هرگز بود آن روز که چون طوطی، قمری
از پستهٔ لبهات، شکر خاید گویی؟
خورشید نشاطم که ز گردونش کسوف است
روزی رخ از آن آینه بنماید گویی؟
گرچه شب زلفین تو آبستن غمهاست
زان زنگیم آخر طربی زاید گویی؟
نه در حق من هرچه ترا شاید، میگوی
زیرا که ترا هرچه نمیشاید گویی
خط بر طرف روی تو یارب چه خوش افتاد
بر ماه کسی غالیه میساید گویی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و دردهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر با اشاره به زلف محبوب و ارتباط آن با رنج و شادی، به توصیف عشق و امیدهایش میپردازد. او از شوق و آرزو برای روزی که محبوبش با لبخند خود او را تسکین دهد، سخن میگوید و به زیباییهای چهره محبوب اشاره میکند. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که عشق او فراتر از آنچه دیگران تصور میکنند، است و زیبایی محبوبش به گونهای خاص او را مجذوب کرده است.
هوش مصنوعی: آیا دل من به آرامش میرسد؟ انگار که با باز شدن گرههای موی تو، همه مشکلات و دلتنگیهایم هم حل میشود.
هوش مصنوعی: هرگز نمیشود که روزی مانند طوطی، قمری از شیرینی لبهای تو بگوید یا از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: آفتاب انگیزه و شادی من، که به خاطر کسوف از آسمان پنهان شده است، یک روز از آن آینه نمایان میشود، انگار که دارد آشکار میشود؟
هوش مصنوعی: اگرچه شب زلفهای تو پر از غم و اندوه است، اما در نهایت به نظر میرسد که شادی و سرور از آن زاده خواهد شد.
هوش مصنوعی: نمیتوانی هر چیزی درباره من بگویی، زیرا حرفهایی که نزد من میزنی به خاطر ناتوانی خودت است و چیزهایی که نمیتوانی بگویی، نشاندهنده محدودیتهایت است.
هوش مصنوعی: خطی که بر چهرهی زیبای تو افتاده، ای پروردگار، چقدر زیباست! انگار کسی در حال ساییدن مشک بر روی ماه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.