گنجور

 
قدسی مشهدی

گر عارض دلبرم بود گندم‌گون

رمزی‌ست، برآید آن، شوم راهنمون

او دیده عالم است و عیبی‌ست تمام

گر دیده بود سفید از اندازه برون