شد شهره شهر بادهپیمایی من
مستم من و عالمی تماشایی من
با هم ز ملامتم نمیپردازند
شد پرده عیب خلق، رسوایی من
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
شد شهره شهر بادهپیمایی من
مستم من و عالمی تماشایی من
با هم ز ملامتم نمیپردازند
شد پرده عیب خلق، رسوایی من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و هوای شاعر است که به بادهنوشی و شگفتیهای زندگی خود اشاره میکند. او در حالی که مست و سرشار از شادی است، به شهرتش در این زمینه پرداخته و از اینکه دیگران به عیبها و کمبودهایش توجه نمیکنند، اظهار رضایت میکند. در واقع، او به پذیرش و آزادی از قضاوتهای دیگران اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من در جامعه شناخته شدهام به خاطر عشق به می و مستی، و حالا دنیا به تماشای حال و روز من آمده است.
هوش مصنوعی: آنها به خاطر ملامتهای من به همدیگر نمیپردازند، زیرا عیبهای دیگران باعث شده که رسوایی من در پشت پرده بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای وصف تو سرمایۀ گویایی من
مشغولی تو لگام خود رایی من
تا خاک سر کوی تو شد قبلۀ دل
یک خانه شد اندیشۀ هر جایی من
آن راحت جان و دل شیدایی من
گویا ز خدا خواست جگر خایی من
شب های غمت نگفت چون می گذرد
یک روز نکرد یاد تنهایی من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.