شمارهٔ ۴۰۰
دوش بر خاک درت عرض جبین میکردم
وز جبین درخور آن، سجده گزین میکردم
گر خیال تو به آیینه گمان میبردم
در دل آینه، چون عکس، کمین میکردم
من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش
روز اول، نگه بازپسین میکردم
تهمت خرمی از هر دو جهان برمیخاست
گر به اندازه غم، ناله حزین میکردم
گر نسیم سحری همره خویشم میبرد
از سر زلف بتان، غارت چین میکردم
عشق میگویم و رخساره به خون میشویم
عمرها خدمت دل بهر همین میکردم
نگرفتم ز لب نوش تو بوسی، ای کاش
تازه، کامی ز می عشق چنین میکردم
فال حسرت زدم و گشت اجابت شب دوش
کاش امروز دعایی به ازین میکردم
تا نگاهی نکند سوی تو پنهان از من
در پی دیده چو دل، دوش کمین میکردم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...