گنجور

 
قدسی مشهدی

آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد

از باد، آفتی به چراغم نمی‌رسد

از بس که باز می‌کنم از کار دل گره

ناخن به تازه‌کردن داغم نمی‌رسد

گلشن پر از گل است، ولیکن ز هیچ گل

بوی محبتی به دماغم نمی‌رسد

عشق است نخل میوه باغ دلم، ازان

دست کسی به میوه باغم نمی‌رسد

قدسی ز خیل گمشدگان محبتم

از جستجو کسی به سراغم نمی‌رسد