فلک ز کین به مه فتنهجوی من ماند
ز مهر، طبع محبت به خوی من ماند
لب تو آب حیات است، در دلم منشین
که خون شود می اگر در سبوی من ماند
دمی ز جاذبه شوق من خبر یابی
که بگذری تو و چشمت به سوی من ماند
هلاک سرکشی شمع محفلم کاین طرز
به آشنایی بیگانه خوی من ماند
به رهگذار تو زان روی خاک راه شدم
که نقش پای تو شاید به روی من ماند
به گوش گل نکند جا، فغانت ای بلبل
حدیث شوق تو با گفتگوی من ماند
نشان خویش دگر گم نمیکنم قدسی
مباد پیک غم از جستجوی من ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.