از کینه هیچکس گر هم بر جبین ندید
کس بر جبین آینه از خشم چین ندید
از بس به سر زدم ز فراقت جدا جدا
از دست، سر چه دید که از آستین ندید
زین خاکدان هزار سلیمان شد و ز پی
کس نقش پای مورچهای بر زمین ندید
این راه پرخطر به چه امید میرود
روی تو هرکه در نفس واپسین ندید
کی کم شود ز سیلی کس، تازه روییام؟
صد خشم کرد خصم و مرا خشمگین ندید
قدسی ز هر دو، ملت عشق اختیار کرد
بیچاره هیچ ذوق چو در کفر و دین ندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.