گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قدسی مشهدی

از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید

کس بر جبین آینه از خشم چین ندید

از بس به سر زدم ز فراقت جدا جدا

از دست، سر چه دید که از آستین ندید

زین خاکدان هزار سلیمان شد و ز پی

کس نقش پای مورچه‌ای بر زمین ندید

این راه پرخطر به چه امید می‌رود

روی تو هرکه در نفس واپسین ندید

کی کم شود ز سیلی کس، تازه رویی‌ام؟

صد خشم کرد خصم و مرا خشمگین ندید

قدسی ز هر دو، ملت عشق اختیار کرد

بیچاره هیچ ذوق چو در کفر و دین ندید