منم که نور خرد در چراغ من غلط است
بجز هوای جنون در دماغ من غلط است
سرود مرغ من الماس بر جگر پاشد
ترانهسنجی بلبل به زاغ من غلط است
نگه ز دیدن آن، ریش گردد ای همدم
برو که دیده گشودن به داغ من غلط است
تمام، خون دل است و فشرده الماس
نبرده پی لب من، یا ایاغ من غلط است
نشان پا طلبد خصر و من به وادی عشق
به دیده میسپرم ره، سراغ من غلط است
تمام شعله شوای طایر حرم، زنهار
به بال و پر هوس گشتِ باغ من غلط است
طبیب گو مده آزار خود، که چون قدسی
اسیر گشته عشقم، فراغ من غلط است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برو مسیح که فکر فراغ من غلط است
غلط مکن که علاج دماغ من غلط است
نشان پای من آوارگی بجست، نیافت
به دشت گم شدگی ها سراغ من غلط است
ز استخوان همای باغ دوست معمور است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.