از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت
انوار تجلیست که بر طور فرو ریخت
گلچین چمن دامن گل را ز خجالت
چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت
در باغ جهان آبلههای کف دهقان
چون قطره می از دل انگور فرو ریخت
صافش همه در شیشه ما کرد محبت
آن دُرد که در ساغر منصور فرو ریخت
چون لاله بود داغ دل و دامن صحرا
اشکی که ز چشم من محرور فرو ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا اشک تو بر عارض پرنور فرو ریخت
از رشک گلت آب رخ حور فرو ریخت
در دل چو به یاد رخ او نور فرو ریخت
چون طور، بنای دل مهجور فروریخت
دردی رگ جان داشت، چنان مجلسیان را
کاغشته به خون، نغمه ز طنبور فرو ریخت
از یاد لب او نمک آرید، که مرهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.