بیا ساقی به ساغر چهره ای گلگون کنیم آخر
در این ایّام گل از دل غمی بیرون کنیم آخر
چو از فتوای عاقل حل نشد در شهرمان مشکل
به صحرای جنون تقلیدی از مجنون کنیم آخر
چو نتوان دید روی گلرخان با چشم آلوده
بیا ای دیده خود را شست وشو از خون کنیم آخر
چرا تدبیر ما تقدیر دیگرگون نمیگردد
بیا خود را به هر تقدیر دیگرگون کنیم آخر
در این ویرانۀ دنیا بود گنجی ولی ترسم
که ما سر در سر این گنج چون قارون کنیم آخر
علاج درد ما را کَس در این دوران نمی داند
عجب بیچاره درماندیم یارب چون کنیم آخر
مطیع امر دیوان تا کِی آدمزاده ای ایدل
بخویش آ تا دو روزی کارها وارون کنیم آخر
بباشد فتنۀ آخر زمان ای دل مهیا شو
که خود را بر قیامت قامتی مفتون کنیم آخر
به پایان رفت عمر و نیست پایان این بیابان را
بگو ای خضر تا کی صبر در هامون کنیم آخر
بزن ای مرغ علوی بال و بند از پای جان بگسل
تحمل تا به چند از گردش گردون کنیم آخر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد تا با نوشیدنیای خوشرنگ دلها را شاد کند و غمها را از دلها بیرون کند. او به وضعیت ناامیدکنندهای اشاره میکند که در آن عقل نمیتواند مشکلات را حل کند و به جنون روی آوردهاند. شاعر آرزو دارد که بتواند زیباییهای زندگی را با چشم پاک ببیند و مایل به تغییر وضعیت کنونی است. او از بیتدبیری در زندگی شکایت دارد و به دنبال گنجی در ویرانیهای دنیا میگردد. در این میان، او میبیند که هیچکس درمانی برای دردهایش ندارد و به وضعیت ناامیدکنندهای دچار شدهاند. شاعر ضمن دعوت به تغییر، از فتنۀ آخرالزمان و بیپایانی عمر سخن میگوید و از خضر (نماد زندگی) میخواهد تا راهی پیدا کند. در انتها، او از مرغ علوی میخواهد که از قید و بندهای زندگی رها شود و دیگر از ناملایمات دنیا رنج نکشد.
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، بیایید با هم از لیوان سرشار خوشحالی و زیبایی بزنیم. بیایید در این روزهای سخت، حال و هوای دل را تغییر دهیم و غم را از دل بیرون کنیم.
هوش مصنوعی: اگر در شهر ما با نظر عاقلانه نتوانستهایم مشکلی را حل کنیم، پس بیایید به بیابان جنون برویم و به تقلید از مجنون رفتار کنیم.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی چهره زیبای دختران را با چشمی ناپاک ببینی، بهتر است که دیدهات را از گناه پاک کنی و در نهایت پاکسازیاش را انجام دهی.
هوش مصنوعی: چرا فکر و برنامهریزی ما سرنوشت را تغییر نمیدهد؟ بیایید خود را به هر شکلی که شده تغییر دهیم.
هوش مصنوعی: در این دنیای خراب و ویران، گنجی وجود دارد، اما من نگرانم که ما مانند قارون، به جای بهرهبرداری از آن، به سرنوشتی بد دچار شویم.
هوش مصنوعی: در این دوران، هیچکس نمیتواند درمان درد ما را پیدا کند و ما واقعاً در عذاب و درماندگی به سر میبریم. ای کاش بدانیم چه باید بکنیم.
هوش مصنوعی: تا کی باید به دستورات دیگران فرمانبردار باشیم؟ ای انسان! به خودت بیاندیش و برای مدت کوتاهی کارها را به گونهای دیگر انجام بدهیم تا بالاخره به نتیجهای برسیم.
هوش مصنوعی: دل، آماده باش برای فتنههای آخر الزمان، چرا که باید خود را برای روز قیامت آماده کنیم و در این مسیر به زیبایی و جذابیت خود بپردازیم.
هوش مصنوعی: عمر ما به سر آمد، اما هنوز این دشت بیکران به پایان نرسیده است. به من بگو ای خضر، چه زمانی باید همچنان در این بیابان صبر کنیم؟
هوش مصنوعی: ای پرندهی علوی، بال و بند خود را باز کن و از زندان جان رها شو. تا کی میخواهی تحمل کنی؟ از بازی روزگار خسته شدهایم و باید در نهایت قدمی برداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.