گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غزالی

بدان که ریاضت کاری دشوار است و جان کندن است، ولیکن اگر طبیب استاد بود، و راه فرا داوری لطیف داند، دشوار آسانتر گردد. و لطیف طبیب آن است که مرید را به اول درجه به حقیقت حق نخواند که طاقت آن ندارد که اگر کودک را گویند به دبیرستان شو تا به درجه ریاست رسی، او خود ریاست نداند که چه باشد، بدان کار چون رغبت کند؟ ولیکن باید گفت برو تا شبانگاه چوگان و گوی به تو دهم تا بازی کنی، بدان تا کودک به حرص این بشود و چون بزرگتر شود وی را ترغیب کنی به جامه نیکو زینت تا دست از بازی ندارد. و چون بزرگتر شود وی را به ریاست و خواجگی وعده دهند و گویند جامه دیبا کار زنان باشد. و چون بزرگتر شود گویند خواجگی و ریاست اصلی ندارد که همه به مرگ تباه شود، آنگاه وی را به پادشاهی جاوید دعوت کنند.

پس باشد که مرید اندر ابتدای کار بر اخلاص تمام قادر نبود. وی را رخصت دهند که مجاهدت همی کند بر شره. آن که مردمان وی را به چشم نیکو نگرند تا آرزوی ریا و شره مال اندر وی بشکند چون فارغ شود. رعونتی اندر وی پدیدار آید، آنگاه شره رعونت اندر وی بشکند، بدان که فرماید که گدایی کند. و چون وی اندر آن قبولی پدیدار آید، از آن منع کند وبه خدمتهای خسیس مشغول گرداند، چون خدمت طهارت جای و غیر آن. و همچنین هر صفتی که اندر وی پدید آید، علاج اندک همی فرماید بتدریج، بیکبار همه نفرماید، که طاقت آن ندارد. و بر آرزوی ریا و نام نیکو همه رنجها بتواند کشیدن که مثال آن همه چون مار و کژدم است، و مثال ریا چون اژدهاست، که همه را فرو برد و بازپسین صفتی که از صدیقان بشود این است.