تا کی از هزل و هوس دنبال شیطان داشتن
اعتقاد اهرمن در حق یزدان داشتن
در وفای فتنه گوش عافیت برپیختن
در هوای نفس چشم عقل حیران داشتن
از عمارت کردن بیهوده در کوی هوس
خانه شهوت به شه دیوار شیطان داشتن
خویشتن را با می و معشوق در ایوان باغ
چون گل خندان و چون سرو خرامان داشتن
تا کی آخر در شکر خواب غرور روزگار
این کمین گاه شیاطین را شبستان داشتن
مهربای مهر کنج عقل کن تا چند از این
خشم در دل چون سگ اندر کنج کهدان داشتن
از پی آزار خلق اندر ره آز و نیاز
چون سباع از خشم و کینه چنگ و دندان داشتن
مهر دنیا برکن از دل گر تو را دین آرزوست
خود دو ضد در یک قفس دانی که نتوان داشتن
دنیی و عقبی همی خواهی که اقطاعت شود
ناید از شاهی چو تو توران و ایران داشتن
ای که گوئی با وجود من به میدان نبرد
شهسواران را مسلم نیست چوگان داشتن
بس که بر دشت قیامت خواهدت کردار بد
راست همچون گوی سرگردان به میدان داشتن
گر بری فرمان یزدان کی بود حاجت تو را
هر دم از درگاه سلطان گوش فرمان داشتن
اندران ساعت که سلطان از تو عاجزتر بود
سودکی دارد تو را فرمان سلطان داشتن
چه به دنیا بر غرور کردن اعتماد
چه به گلخن تکیه بر دیوار ویران داشتن
جاودان اندر جهنم رنجها باید کشید
زین دو روزه در جهان خود را تن آسان داشتن
گر بگشتی زنده خواجه ایمن استی از عذاب
گر بمردی باز رستی خر ز پالان داشتن
هم ز کردار بد تو است اینکه مالک را به حشر
در سقر باید شرار نار رخشان داشتن
گر نبودی آن همه بی رسمی فرعون شوم
کف موسی را نبودی رسم ثعبان داشتن
زان به نیکی نیستت میلی که مایل بوده ای
سامری در طاعت موسی عمران داشتن
از تلطف جاه یابی وز تکبر چاهسار
از خرد زیباست این گم کردن و آن داشتن
از تلطف سنت موسی و هارون به بود
کز تکبر مذهب فرعون و هامان داشتن
آن مکن کز چاه دنیا چون برآئی بایدت
خویشتن را جاودان زندان نیران داشتن
پند دانا گیر زیرا کار نادانا بود
یوسف ازچه برگشیدن پس به زندان داشتن
گر مسلمانی مسلم کی شود هرگز تو را
عزم و قصد جان و مال هر مسلمان داشتن
در گنه کردن خرد خصم و هوی یار تو شد
تا چه بینی عاقبت زین درد و درمان داشتن
با خرد باش ارچه خصم توست زیرا گفته اند
«خصم دانا بهتر است از یار نادان داشتن »
جان اسیر عشق جانان کردن از تاریکی است
دل براومید وصال و بیم هجران داشتن
گربمردی می روی دانی که از روی خرد
شرط مردان نیست در دل عشق جانان داشتن
ای بسا از بیم لرزان گشته چون بید اندر آب
روز حشر از یار چون سرو خرامان داشتن
رفته ای در گلخن شهوت چو سگ تا بایدت
از پی شیر غضب پستان فراوان داشتن
گرد بستان خرد لختی تماشا کن چو مرغ
کوز بستان گشت و ایمن شد ز پستان داشتن
راه و رسم آن جهانی گیر و این گیتی مدار
که گل سوری به از خار مغیلان داشتن
هرکه ادنی مایه عقلی دارد او از ابلهی است
در زیادت کردن زر دین به نقصان داشتن
تا کی ای بازارگان هرزه رو با خویشتن
برگ و ساز راه عمان و بدخشان داشتن
چون نداند کرد دفع مرگ تو آخر چه نفع
جان رنجور تو را زین در و مرجان داشتن
با ملک بازارگانی کن که خواهی در بهشت
هر یکی را تا ابد ده باره چندان داشتن
از سرشک دیده بر عذر گناهان درفشان
تا نباید منت از دریای عمان داشتن
از رفیقان بدآموزت همی باید برید
وانگهی کار دو گیتی را به سامان داشتن
از رفیقان به دار بینی جهنم طرفه نیست
زانکه یوسف چاه دید از بهر اخوان داشتن
زیر ایوان فلک باشی ضرورت باشدت
هر زمان از دست کیوان بانگ و افغان داشتن
در سرای باقی افکن رخت جان کانجا توان
نور کیوان آب حیوان خاک ایوان داشتن
میزبانیهای رضوانی به خلد اندر تو را
گر چو ابراهیم خو داری به مهمان داشتن
آوری عید بزرگ از قربت ایزد به دست
گرچو اسماعیل خواهی پای قربان داشتن
چون سلیمان گر نداری خاتم اندر ملک دین
خاتم دین بایدت خود را چو سلمان داشتن
بنده را مفخر بود توفیق طاعت یافتن
باد را واجب کند تخت سلیمان داشتن
پیرگشتی و هنوزت نیست از رفتن خبر
چیست این آخر نخواهی جاودان جان داشتن
آرزومند است مرگ اندر جهان جان تو را
چند خواهی پشه ای را در بیابان داشتن
ازپس هفتاد سال ای پیر تدبیر تو چیست
جز به تقصیر گذشته دل پشیمان داشتن
پای در مسجد نهادن دست در طاعت زدن
لب پر از تسبیح کردن دل به فرمان داشتن
روی زرد و آه سرد و دل پر «از» اندوه و درد
جان غریوان سینه بریان دیده گریان داشتن
آشکارا بودی ار بودی تو را زهد و ورع
کی توان ای د«و»ست عشق و مشک پنهان داشتن
از دل پاکیزه شاید علم دین آموختن
در سبوی خضر باید آب حیوان داشتن
قاعده است اندر ره دین مرد را عیاروار
نیزه حجت گرفتن تیغ برهان داشتن
نیزه و تیغت همی باید زد اندر راه دین
تو عصاور گوه خواهی چون لت انبان داشتن
با سلیحی در قیامت شو که ره ناایمن است
شخص عریان چون توان در تیرباران داشتن
باگشاد ناوک اندازان روز رستخیز
از عمل باید زره وز علم و خفتان داشتن
بی عمل رفتن به محشر آنچنان دان کز قیاس
عورتی را بر ملای خلق عریان داشتن
هان و هان ای بنده تا عاصی نباشی در خدای
با چنین سلطان که یارد رای عصیان داشتن
با گناهان از نهیب خشم او ایمن مباش
کز دعای نوح باید چشم طوفان داشتن
گرد بهمان و فلان کم گرد چون باید تو را
وقت حاجت قصه برحنان و منان داشتن
چند باایزد تعالی مکر و دستان ساختن
چند با ابلیس ملعون عهد و پیمان داشتن
دست برخاطر نه اکنون چون نداری پای او
طاقت سندان کجا خواهد سپندان داشتن
ملت احمد طلب بی شرع او عالم مخواه
زانکه کار هرزه باشد بی گهر کان داشتن
بی محمد شغل امت نیست دین آراستن
بی سلیمان کار دیوان نیست دیوان داشتن
بعد از احمد دامن مهر علی در پای کش
زانکه بس ناخوش بود بی سرگریبان داشتن
وز پس او یازده سید که ما را واجب است
اعتماد عقبی و دنیا بر ایشان داشتن
حب اهل البیت اصحاب آن چنان دارم به طبع
کم به تیغ از دوستیشان باز نتوان داشتن
مهر جان و عقل چون مهر ابوبکر و عمر
لیک نتوانم علی را بعد عثمان داشتن
ای قوامی زین سخنها کان گوهر گشته ای
گرچه کارت پیش از این بودست دکان داشتن
نانبائی که این چنین نانها پزد او را سزد
در ده هفتم فلک کیوان دهقان داشتن
خاطر تیز تو را باشد سپهر و آفتاب
فارغ است از آسیای و آسیابان داشتن
از خمیر فکرت توست این که داند روزگار
ماه را چون چرخ همچون گرده بر خوان داشتن
بخ بخ آن کو مشتری باشد چو تو خباز را
کز تو خواهد جاودان هم نام و هم نان داشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به نقد رفتارهای ناپسند و غفلت انسانها در زندگی میپردازد. شاعر با زبانی پرطنز و تمثیلات زیبا به مسائلی چون هوسرانی، غرور و فریبخوردن انسانها از دنیا اشاره میکند. او تأکید میکند که پیروی از هوس و نیروی شیطانی، انسان را به عذاب میکشاند و به جای آن باید به عقل و دین تکیه کرد. شاعر بر اهمیت دوستی با اهل بیت و رهبران الهی تأکید دارد و warns از عواقب نافرمانی و بیتوجهی به اصول دین، که در نهایت میتواند به جهنم منتهی شود. او به انسان میآموزد که باید از زندگی دنیا عبرت بگیرد و به دنبال حقیقت باشد و در نهایت، از انسانها دعوت میکند که زندگی معنوی و آگاهانهتری را دنبال کنند.
هوش مصنوعی: چرا ادامه میدهی با حرفهای بیمعنا و دنبال لذتهای گذرا؟ چرا هنوز باور نداری که باید نسبت به حقایق مقدس و الهی اعتماد داشته باشی؟
هوش مصنوعی: در زمانی که در معرض مشکلات و فتنهها هستی، نباید به راحتی از کنار آنها بگذری و باید مراقب نفس خود باشی و از عقل و درک خود استفاده کنی تا در میان چالشها گیج نشوی.
هوش مصنوعی: به طور کلی، این بیت به نقد تلاشهای بیفایده و نابهجا در جلب توجه به دنیا و هوسها میپردازد. به این معناست که کوشش برای ساختن محلی بر اساس خواستههای ناپایدار و دنیوی، تنها به ایجاد موانع و مشکلات میانجامد. بنابراین، بهتر است به جای آنکه در دنیای فانی و هوسها غرق شویم، به ساختن فضایی معنوی و پایدار توجه کنیم.
هوش مصنوعی: شخصیت خود را با شادی و عشق در فضایی دلنشین مانند باغ به طرز دلپذیری و با طراوت مانند گل و سرو نگه داشتن.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید در خواب غفلت و شادی به سر برد و مکان شیطانها را در این دنیا نادیده گرفت؟
هوش مصنوعی: ای مهربان، بخشش و محبت را در زوایای فکرت جای بده و تا زمانی که از خشم در دل داری، مانند سگی در گوشهای از خانه مزاحم نباش.
هوش مصنوعی: برای آسیب رساندن به مردم، در راه درخواست و نیاز، مانند درندگان، خشم و کینه را با دندان و چنگ خود همراه دارند.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی تو دین و اخلاق است، محبت دنیا را از دلت بیرون کن. زیرا نمیتوان هم دوستی دنیا را داشت و هم به دین و ارزشهای معنوی پایبند بود. این دو مانند دو دشمن در یک قفس هستند که نمیتوان آنها را همزمان نگه داشت.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن دنیا و آخرتت، نباید فقط به مقام و سلطنت خود دلخوش باشی؛ زیرا تو با داشتن سرزمینهای بزرگ مانند توران و ایران، نمیتوانی به تنهایی به اهداف خود برسی.
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی با وجود من، میدان نبرد برای شهدایسواران دیگر قطعی نیست که چگونگی بازی را داشته باشند.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که اعمال بد انسان در روز قیامت مانند گردابی خواهد بود که او را در میان میدان دشت گرفتار میکند و هیچ کنترلی بر او نخواهد داشت. در واقع، اعمال ناپسند او بهگونهای بر او تاثیر میگذارد که مانند یک گوی سرگردان به این سو و آن سو حرکت میکند و نمیتواند از آن رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اگر به دستورات خداوند عمل کنی، نیازی به درخواست از سلطان نداشته خواهی داشت و همیشه در برابر او با فرمانبرداری خواهی بود.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که پادشاه از تو ناتوانتر بود، داشتن فرمان او برای تو سودی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به دنیا نباید به اعتماد بر غرور تکیه کرد و همچنین تکیه بر دیواری که ویران است، نمیتواند پایدار باشد.
هوش مصنوعی: در جهنم ابدی باید به سختی رنجها را تحمل کرد، پس بهتر است در این دو روز زندگی، راحتطلب نباشیم و کار و تلاش کنیم.
هوش مصنوعی: اگر دوباره زنده میشدی، خواجه از عذاب در امان بود. اگر بمیرم، باز هم از نگرانی آزاد میشوی.
هوش مصنوعی: این موضوع نشان میدهد که اعمال بد تو باعث شدهاند که مالک در روز قیامت در آتش دوزخ دچار عذاب و سختی شود.
هوش مصنوعی: اگر آنقدر در حق من بیرحمی و سختگیری نمیکردند، مثل فرعون نمیشدم و کفش موسی را نمیزدم و نمیتوانستم جنبههای خطرناک و عجیبی را داشته باشم.
هوش مصنوعی: تو تمایلی به خوبی نداری، چرا که مانند سامری در دوران موسی، تنها به ظاهر اطاعت نشان دادهای.
هوش مصنوعی: از لطف و مهربانی میتوان به مقام و جایگاه بلندی دست یافت، اما از روی تکبر و خودبزرگبینی به عمق مشکلات افتاد. گم کردن بعضی چیزها زیبایی و خرد را به همراه دارد و در عوض داشتن برخی از آنها نیز ارزشمند است.
هوش مصنوعی: توجه به لطافت و مهربانی سنت موسی و هارون بهتر است از خودخواهی و تکبر مذهب فرعون و هامان.
هوش مصنوعی: آنچه نباید انجام دهی این است که وقتی از چاه دنیا بیرون میآیی، خود را در زندانی بیپایان نگهداری.
هوش مصنوعی: اندیشههای فرزانه را در نظر بگیر؛ زیرا کار احمقانه را نتیجه میدهد. یوسف چرا باید به زندان برود وقتی که برگشتن از سختیها امکانپذیر است؟
هوش مصنوعی: اگر کسی به حقیقت ایمان دارد، باید همیشه نسبت به جان و مال دیگر مسلمانان احساس مسئولیت و تعهد کند.
هوش مصنوعی: در ارتکاب گناه، عقل و دشمنی تو به کار آمده و آرزوی دل تو هم همراهت است. اما نتیجه این کار و دردی که داری، چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن تو باشد، با نیکی و عقلانیت رفتار کن، چون گفتهاند که داشتن یک دشمن عاقل بهتر از داشتن یک دوست نادان است.
هوش مصنوعی: عشق معشوق، جان را به زنجیر کشیده و دل در تاریکی امید به وصال او را دارد، در حالی که از جدایی میترسد.
هوش مصنوعی: اگر مردی میروی، بدان که داشتن عشق معشوق در دل، نشانهای از خرد و درایت نیست.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر ترس، مانند بیدهایی که در آب میلرزند، در روز قیامت میلرزند، اما باید دلگرم و با وقار همچون سروهایی که با آرامش حرکت میکنند، در کنار معشوق خود قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر خواهشهای نفسانی خود، مانند سگی در تاریکی رفتهای، و برای اینکه نیازهای خود را برآورده کنی، باید تلاش کنی و شجاعت بیشتری داشته باشی.
هوش مصنوعی: به دقت به زیباییهای باغ توجه کن، همانطور که پرندهای که در باغ پرسه میزند و از خطر دور میشود.
هوش مصنوعی: راه و رسم زندگی در جهان دیگر را بپذیر و در این دنیا نیز سعی کن که گل مرغ را که نشان زیبایی و محبت است، از خارهای زشت و گزنده بهتر داشته باشی.
هوش مصنوعی: هرکس که کمی عقل داشته باشد، متوجه میشود که برعکس، افرادی که در جمعآوری مال و ثروت زیادهروی میکنند، در حقیقت از نظر فکری فقیر و بیخبر هستند.
هوش مصنوعی: تا کی ای تاجر بیمحتوا، با خودت در این مسیر بیهدف و بیبرنامه در حال حرکت هستی؟ باید از راههای عمان و بدخشان بهرهبرداری کنی، اما به نظر میرسد که بیفایده است.
هوش مصنوعی: وقتی نمیدانند که چگونه میتوانند مرگ تو را دور کنند، داشتن جان ناراحت تو به چه دردی میخورد که در کنار این در و مرجان داشته باشی؟
هوش مصنوعی: با کسی که در کار بازرگانی مهارت دارد گفتگو کن، زیرا اگر بهشتی را که خواهانش هستی در نظر داشته باشی، او میتواند به تو کمک کند تا به ثروت و کامیابی دست یابی، و این نعمتها برایت پایدار و دائمی خواهند بود.
هوش مصنوعی: از چشمان اشکبار به خاطر گناهانم عذر میطلبم، زیرا نمیتوانم انتظار داشته باشم که به عظمت دریای عمان، مورد قبول واقع شوم.
هوش مصنوعی: باید از دوستان و آشنایانی که به تو آسیب میزنند و بد آموزی دارند، دوری کنی. سپس میتوانی به خوبی امور دنیا را ساماندهی کنی.
هوش مصنوعی: اگر در میان دوستان خود افرادی را ببینی که در آتش جهنم گرفتارند، تعجبی نکن. چرا که یوسف نیز به خاطر محبت و کمک به برادرانش به چاه افتاد.
هوش مصنوعی: زیر آسمان بزرگ زندگی کردن لازم است که همیشه صدای و درد و رنجهایی را که از کیوان میشنوی، تحمل کنی.
هوش مصنوعی: در محیطی که به زندگی بعد از مرگ مربوط میشود، تمام وسایل و زندگی دنیوی را کنار بگذار و روح خود را آماده کن، زیرا آنجا میتوان به نور و روشنی دست یافت و از آب حیات و سرسبزی بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: اگر مانند ابراهیم، مهماننوازی و گرمی داری، در بهشت میزبانان از تو به خوبی پذیرایی خواهند کرد.
هوش مصنوعی: عید بزرگ را از نزد خدا بیاوری، گرچه بخواهی مانند اسماعیل، پای قربانی را داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر مانند سلیمان، انگشتر قدرت را در اختیار نداری، باید خود را مانند سلمان، که وفادار و مطیع است، در دین نگهداری.
هوش مصنوعی: وجود بنده را به این افتخار آراسته است که توفیق عبادت به او داده شده و این نعمت از داشتن تخت سلیمان نیز واجبتر است.
هوش مصنوعی: در زندگی بارها به دور و بر خود نگاه کردهای و هنوز درک نمیکنی که رفتن و تغییر کردن چه معنایی دارد. در نهایت، هرگز نمیتوانی به یک حالت ابدی از زندگی دست یابی.
هوش مصنوعی: آدمی در این دنیا به شدت به دنبال مرگ تو است، حال آنکه تو چقدر به پرواز یک پشه در بیابان اهمیت میدهی؟
هوش مصنوعی: بعد از هفتاد سال، ای فرد با تجربه، نتیجهٔ تدبیر تو چیست به جز این که دل را به خاطر اشتباهات گذشته دچار پشیمانی کردهای؟
هوش مصنوعی: وارد مسجد شدن، به انجام اعمال نیک مشغول شدن، زبان را به ذکر و یاد خدا مشغول کردن و دل را تسلیم فرمان خدا داشتن.
هوش مصنوعی: چهرهای زرد و آبی سرد دارم و قلبم پر از غم و درد است. روحی غمگین در سینهام به شدت میسوزد و چشمانم همیشه اشکآلود است.
هوش مصنوعی: اگر زهد و پرهیزگاری واقعی داشتید، به وضوح نمایان میشدید و نمیتوانستید عشق و خواستههای درونتان را پنهان کنید.
هوش مصنوعی: از دل پاک و خالص میتوان علم دین را آموخت، اما برای این کار باید همچون خضر، دارای آب حیات باشی.
هوش مصنوعی: در مسیر ایمان و دین، لازم است که مردان را از لحاظ صداقت و استحکام، مانند نیازی که به تیغ برهان دارند، بسنجیم.
هوش مصنوعی: برای دفاع از دین خود باید با شمشیر و نیزه بجنگی، و اگر میخواهی از انبان خود بهرهمند شوی، باید به خستگی و تلاش ادامه دهی.
هوش مصنوعی: در روز قیامت به سلاحی مجهز شو، چرا که راه بیامنیتی است. انسان برهنه و بیپناه مانند هدفی است که در تیراندازی قرار دارد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، باید از اعمال خود زرهی داشته باشیم و از علم و دانش برای دفاع استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: به اینجا برو و بدان که بدون عمل به محشر رفتن، مانند این است که عیبی را به دیگران نشان دهی در حالی که خودت عریان هستی.
هوش مصنوعی: ای بنده، تا زمانی که نافرمان نباشی، در پیش خدای خود با چنین سلطانی که بتواند نافرمانی کند، در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: با گناهانت خیال نکن که از عذاب او در امان هستی، چون باید مانند نوح منتظر عواقب کارهایت باشی و در مقابل ناملایمات آماده باشی.
هوش مصنوعی: به اطراف خود توجه نکن و به مسائل بیهوده نپرداز. در زمان نیاز، باید از داستانها و تجارب ارزشمند استفاده کنی و به یاد داشته باشی که بر شما توکل و امیدی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چند بار خداوند متعال، مکر و نقشهکشیهایی در کار انسانها ایجاد کرده و چند بار با ابلیس ملعون پیمان بسته است.
هوش مصنوعی: اگر در حال حاضر قدرت تحمل بار سنگین را نداری، دیگر دست از فکر کردن به او بردار. در واقع، اگر نتوانی به پای او برسید، چرا باید ادامهی درد و رنج را تحمل کنی؟
هوش مصنوعی: درخواست ملت احمد (پیامبر اسلام) را از کسی که خارج از دین و شریعت اوست نکن، چرا که علم و دانش بدون اصول و ارزش واقعی، مانند کاری بیهوده و بیاساس است و نتیجهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بدون وجود محمد، پیروان هیچ مسئولیتی در تزکیه ایمان ندارند. همچنین، بدون سلیمان، اداره دیوان و کارهای منظم امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: پس از احمد، باید دامن مهر علی را به زمین کشید، زیرا داشتن بیسرگریبان بسیار ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: پس از او یازده پیشوای بزرگ وجود دارند که بر ما لازم است در زمینههای دینی و دنیوی به آنها اعتماد کنیم.
هوش مصنوعی: محبت اهل بیت از طبع و دل من پدید آمده و به قدری عمیق است که هیچگاه نمیتوانم از دوستیشان دست بردارم، حتی اگر این دوستی به بهایی چون برش با تیغ تمام شود.
هوش مصنوعی: عشق به جان و عقل همچون محبت به ابوبکر و عمر است، اما نمیتوانم بعد از عثمان، علی را نادیده بگیرم.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر این سخنان قوام و ثبات یافتهای، بدان که تو همچون جواهر درخشانی شدهای، هرچند که پیش از این شغلت تنها دکانداری بود.
هوش مصنوعی: نانخواهی که اینگونه نانها را میپزد، شایسته است در دنیای هفتم آسمان، سرزمینداری داشته باشد.
هوش مصنوعی: ذهن تیز تو به اندازه آسمان و خورشید گسترده و روشن است و نیازی به دغدغههای دنیوی و زحمت کشیدن برای پیشرفت ندارد.
هوش مصنوعی: این که انسان بداند زمان چگونه میگذرد و مانند چرخش ماه، مدام در حال تغییر است، به فکر و اندیشه او بستگی دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش آن کسی که مشتری مثل تو باشد، همیشه در کنار خبازی باشد که از تو هم نام و هم نان میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شرط مردان نیست در دل عشق جانان داشتن
پس دل اندر بند وصل و بند هجران داشتن
بلکه اندر عشق جانان شرط مردان آن بود
بر در دل بودن و فرمان جانان داشتن
دُر که از بحر عطا خیزد صدف دل ساختن
[...]
باد بیرون کن زسر تا جمع گردی
بهرآنک خاک را جز باد نتواند پریشان داشتن
چند در دل آتش سود ای جانان داشتن
آتش اندر سوخته تا چند پنهان داشتن
در پی چوگان و گوی آنچنان زلف وزنخ
دل چو گوی افکندن و قامت چو چوگان داشتن
ناوک مژگان گشاید بر دل و گوید منال
[...]
تا کی آخر خاطر اندر بند هجران داشتن؟
یوسف جان عزیزان را به زندان داشتن
تا کی ای نور بصر کردن نظر با دیگران
همچو چشم از مردم خود روی پنهان داشتن
چند کردن روی در مشتی پریشان همچو زلف
[...]
دین من شاها به ذات توست ایمان داشتن
وین به دوران چنین کفر است پنهان داشتن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.