قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱ ای گشته به بیداد و بدی کردن چیر هرگز نشود دلت ز بیدادی سیر دیریست که من شنیدم از اهل دلی کز بد نرهد هرکه به بَد هست دلیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیداد و بدی هایی که در دنیا وجود دارد اشاره میکند و میگوید که دل هرگز از بیدادیها سیر نمیشود. او از اهل دل یاد میکند که از بدیها دوری میجویند، زیرا برعکس، دلهای شجاع به مواجهه با بدیها میپردازند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی از ظلم و ستمی که به دیگران میکنی، دلسیر و راحت شوی. اگر در زندگیات بدی و نادرستی میکنی، هیچگاه احساس آرامش نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: مدت طولانی است که از افرادی که در دل خود احساس عمیق دارند، شنیدهام که کسانی که از بدیها میگریزند، در واقع دلیر و شجاع هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بارگه جلالت ای عذر پذیر
دریاب که من آمدهام زار و حقیر
از تو همه رحمتست و از من تقصیر
من هیچ نیم همه تویی دستم گیر
توحید به عرف عارف صاحب سیر
تخلیص دل از توجه اوست به غیر
رمزی ز مقامات نهایات طیور
گفتم به تو گر فهم کنی منطق طیر
نیمی ز تنم کمان شد و نیمی تیر
نیمی ز دلم جوان شد و نیمی پیر
بسیار عنا خوردم بر چشمه شیر
از چشمه شیر من برون آمد قیر
در زندان تا کرد مرا گردون پیر
آن موی چو شیر گشت و آن رخ چو زریر
از پای درآورد مرا چرخ اثیر
ای دولت طاهر علی دستم گیر
گر عاشق دلسوخته بی تدبیر
پیغام دهد که از توام نیست گزیر
صفرا چه کنی رحم کن ای بدر منیر
پای تو گرفته است رهی دستش گیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.