ای افسر زمانه و ای شاه روزگار
از دولت آفرید ترا آفریدگار
رادی وراستی است ترا روز و شب سخن
مردی و مردمی است ترا سال و ماه کار
باشد شکار شاهان دائم تذرو و کبک
شاهان ار منند همیشه ترا شکار
اندر میان لشگر تو کی عیان بود
گر کم شود هزار ور افزون شود هزار
بادات روز خرم و فرخنده مال و سال
مولات خاک بوس و معادیت خاکسار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش و تقدیر از مقام و شخصیت یک فرمانروا میپردازد. او به این موضوع اشاره میکند که این فرمانروا از طرف خداوند به عنوان یک هدیه و نعمت برای مردم ایجاد شده است. همچنین، او به ارزشهای انسانی و اخلاقی، مانند راستی و مردمی بودن، تأکید میکند و میگوید که اگرچه شکار شاهان ممکن است در دنیای مادی و ظاهری وجود داشته باشد، اما در نهایت، فضیلت و دقت در کارهای انسانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. شاعر آرزو میکند که روزها و سالهای خوب و خوشی برای این فرمانروا و مردمش رقم بخورد.
هوش مصنوعی: ای فرمانده زمان و ای پادشاه دوران، خداوند تو را از روی نعمت و قدرت خود آفریده است.
هوش مصنوعی: تو در روز و شب به راستی و درستی شناخته میشوی، و در سال و ماه به خاطر کار و رفتار مردانهات مورد احترام قرار میگیری.
هوش مصنوعی: شکار شاهان همواره پرندهها هستند و اگر کبکها هم به مانند دیگر پرندهها برای شکار بیایند، تو همیشه در دام خواهی افتاد.
هوش مصنوعی: در میان لشکر تو، آیا مشخص است که اگر تعداد آنها کم شود یا زیاد شود، چه اتفاقی میافتد؟
هوش مصنوعی: روزهای خوش و سعادتمند تو، به یاد تو گرامی و با برکت باشد. خاکی که بر آن به عنوان احترام میافکنم، نشانی از تو و جایگاه توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.