گنجور

 
قطران تبریزی

ای افسر زمانه و ای شاه روزگار

از دولت آفرید ترا آفریدگار

رادی وراستی است ترا روز و شب سخن

مردی و مردمی است ترا سال و ماه کار

باشد شکار شاهان دائم تذرو و کبک

شاهان ار منند همیشه ترا شکار

اندر میان لشگر تو کی عیان بود

گر کم شود هزار ور افزون شود هزار

بادات روز خرم و فرخنده مال و سال

مولات خاک بوس و معادیت خاکسار