اگر بمهر من آن ماه را نیاز آید
چنانکه زود برفتست زود باز آید
برزم رفت و بسی رنج نابسازی کرد
رسد بباده خوری باز بزم ساز آید
همی دهیم براه فراز کردن چشم
امیدوار که او ناگهی فراز آید
دراز وعده نگار است و من از او در بیم
اگر چه وعده اش از عشق من دراز آید
مرا ز فرقت آن ماه آفتاب طراز
ز خون دیده همی بر دو رخ طراز آید
اگر ببیند حور آن بت نیازی را
بدان نیازی هر ساعتش نیاز آید
پس از فراقش روزی مگر وصال بود
پس از نشیبی روزی مگر فراز آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تویی ، شها ، که بتو چرخ را نیاز آید
ببارگاه تو اقبال در نماز آید
زطبع دشمن جاهت سموم غم خیزد
ز رشح خدمت صدرت نسیم ناز آید
ز عون تیغ تو ملت بانتظام رسد
[...]
به کوی لاله رخان هر که عشقباز آید
امید نیست که دیگر به عقل بازآید
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همیبردش تا به چنگ باز آید
ندانم ابروی شوخت چگونه محرابیست
[...]
زهی مراد اگر از دست رفته بازآید
به دست وانۀ امّیدِ من چو بازآید
ستیزِ عیب کنان را وفایِ عهد کند
خلافِ مدّعیان را به صلح بازآید
مرا ز من بستاند زبس که بنوازد
[...]
بخشم رفته ما گر بصلح باز آید
سعادت ابدی از درم فراز آید
حکایت شب هجر و حدیث طره دوست
اگر سواد کنم قصه ئی دراز آید
چو یاد قامت دلجوی او کند شمشاد
[...]
به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید
به صید کردن مرغ دلم چو باز آید
به ناز در چمن جان خود کنم جایش
اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید
به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.