همیشه شاه شدادی ز بخت خویشتن شاد است
بملک اندر چو پرویز است و بد خواهش چو فرهاد است
ز خوبان مجلس عالیش چون فرخار و نوشاد است
عدو زو سال و مه غمگین دل او روز و شب شاد است
همیشه کار او جود است و دائم شغل او داد است
هر آن چیزی که شاهان را بباید ایزدش داد است
روان بد سگالانش ز بند غم بفریاد است
روان نیکخواهانش ز بند سختی آزاد است
بقا باداش چندانی که آب و آتش و باد است
که هم شیر است و هم شاه است و هم گرد است هم راد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی خوشبختی و سعادتمندی یک شاه است که از سرنوشت خود راضی است. او همچون پرویز در مقام خود برقرار و مانند فرهاد در خواستههایش پایدار است. در کنار خوبان زندگی میکند و در عین حال دشمنانش در غم و اندوه هستند. کار او همیشه بخشش و عدالت است و هر چیزی که شایستهی شاهان است، از جانب خدا bestowed شده است. روان نیکوکاران آزاد و روان بدخواهان در بند غم است. این شاه همیشه دارای زندگی پایدار و بلندمدت است؛ او شیر، شاه، گرد و راد است.
هوش مصنوعی: همیشه کسی که به دست تقدیر خود راضی است، در مقام و موقعیت خود خوشحال است؛ مانند پادشاهی که در قدرت و عظمت همچون پرویز قرار دارد و در برابر دشمنیها و مشکلات مانند فرهاد است.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی از دو نفر خوب و خوشرو در مجلس یاد میکند که به مانند فرخنده و شاداب هستند. در مقابل، دشمن آنها حزن و اندوه را تجربه میکند و در حالی که این دو نفر هر روز و شب خوشحال و شادابند، او به خاطر سالها و ماههایش در غم به سر میبرد.
هوش مصنوعی: کار او همیشه بخشندگی است و شغل او همیشه انصاف و عدالت است. هر چیزی که شایستهٔ شاهان باشد، از جانب خداوند به آنها عطا میشود.
هوش مصنوعی: روح افرادی که بدخواه هستند، از درد و غم در عذاب است. در حالی که روح نیکخواهان از زنجیرهای سختی و مشکلات رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: باقی ماندنی نیست که به اندازهی عناصر طبیعی مثل آب، آتش و باد وجود دارد. این عناصر هم قدرت و عظمت دارند و هم ویژگیهای متضاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد است
به دست طفل، فرمان سلیمان کاغذ باد است
به دولت چون غلامان اهل صورت این لقب دادند
وگرنه نام او در عالم منی خداداد است
برای دلخراشی در محبت ناخنی دارم
[...]
مشو مهمان من، ای مرغ روزی خوار آزادی
مرا گر هست آب و دانه ای، در دام صیاد است
به آن زلفی که صد آهش به دنبال است سرگرمم
چراغم گشت روشن، در شبی کز هر طرف باد است
جناغی بسته بود آن شوخ در روز ازل با من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.