چون او بتی شمن نستاید بصد بهار
چون او گلی چمن ننماید بصد بهار
گوئی که هست دو لبش از بسدو عقیق
تشبیه دو لبش ز عقیق و بسد مدار
پیرایه عقیق زبرجد کجا بود
بسد کجا شود صدف دور شاهوار
زلفش بگردد و رخ رنگین شکرشکن
چون گرد لاله زار بهاری بنفشه زار
گاهی ز عشق لاله کنم ناله و فغان
گاهی بگریم از غم هجر بنفشه زار
از مشگ زلف اوست مرا چهره خون ختن
از عود جعد اوست مرا باغ چون قمار
چون آن بت خماری آمد قدح بدست
از مشگ بسته بر گل رخساره اش خمار
بر تخم کو کنار توان کوه بار کرد
کوه است عشق و هست دلم تخم کوکنار
بنگر چو تو بتی ننگارید و نافرید
چون خواجه بزرگ تبار آفریدگار
شمس الکفات شیخ زمن بوعلی حسن
کاحسانش کرد مر علما را بزرگوار
در زینهار اوست جهان سربسر ولیک
از دست او نیابد دینار زینهار
ناورد بخت بد همه گرد عدوی اوست
روی عدوش هست زناورد پرغبار
باغ است این جهان و همه خلق بار اوست
بهتر از این وزیر نیاورد باغ بار
بی امر او امارت زرق است و مخرقه
بی رأی او وزارت وزراست و مستعار
از بهر دوستانش برآید ز خار گل
وز بهر دشمنانش برآید ز خاک خار
باشند دشمنانش همه روزه خارپوش
باشند حاسدانش همه ساله خاکسار
از مهر او بدست چو شکر بود شرنگ
وز کین او بدشت چو چنبر بود چنار
بر دشمنانش گردد چون نار هر چه نور
بر دوستانش گردد چون نور هر چه نار
هرکس کند شکار بکف زر و سیم او
رامش کند ز گیتی دائم دلش شکار؟
کافر چو دید صورتش و سیرتش شنید
در هستی خدای نباشد بدل شک آر
از جود او شده است زمین گوهرین سلب
وز خوی او شده است هوا عنبرین بخار
خواهی که کینش جوئی از بهر آزمون
پیشانی پلنگ و کف اژدها بخار
هم بختیار باشد و هم شوربخت خلق
از گشت چرخ و زوست همه خلق بختیار
آنکس که اختیار کند چرخ را بر او
بر روز پاک باشد کرده شب اختیار
مردیش بی تکلف و رادیش بی ریا
خوبیش بی کران و کریمیش بی شمار
دینار پیش سائل بیش آورد بطبع
هرچند بیش گوید سائل به پیشم آر
با مهر او هلاهل نگزاید و شرنگ
با کین او گزاید شهد و شکر چو مار
بر جسم بدسگالان چون مار کرد موی
در دست نیکخواهان چون موی کرد مار
ای افتخار عالم و ای آفت درم
از خدمت تو بهتر باشد چه افتخار
از سعد روزگار موالیت یار گل
وز آفت زمانه معادیت جفت خار
روئین سفندیار نکردی بجنگ رای
گر روز جنگ تیغ تو دیدی سفندیار
شد روی دوستانت پر از رنگ چون شفق
وز خون دشمنانت شده چون شفق دیار
رأی تو نام بد نپذیرد چو آب نقش
بر دلت فضلها چو بسنگ اندرون نگار
هم با گهر بکینی و هم با درم بکین
هم بر سخا سواری و هم بر سخن سوار
روی مخالفانت چو دینار جعفری
روی موافقانت چو گلبرگ و گل انار
این همچو برگ بید کهن گشته روز باد
وان یک ز شاخ رسته نوآئین و آبدار
شیران جبان بوند ز تیغ تو روز جنگ
شاهان دوتا بوند به پیش تو روز بار
گر نامدم بخدمت بپذیر عذر من
کم هست بسته پایم در کار استوار
از دست خسروانم بر پای پای بست
وز کار چاکرانم در دست دستوار
تا همچو خار باشد زلف بتان برنگ
تا چشم خوبرویان باشد چو زلف یار
در دست دوستانت همواره زلف دوست
بر چشم دشمنانت پیوسته نوک خار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی و قدرت وجود خاصی میپردازد که او را با گل و عقیق تشبیه میکند. او عشق و زیبایی را به شکلی بحرانی و عمیق بیان میکند، با تصاویری از گلها و درختان، و همچنین از احساسات درد و شوق. شاعر تأکید دارد که همه چیز در عالم به عشق و محبت او وابسته است و به وسیله او زندگی میشود.
او از تاثیرات مثبت و منفی این شخصیت بر مردم صحبت میکند، به طوری که دوستانش همیشه در نعمت و خوشی هستند و دشمنانش در خفت و حقارت. در ادامه، شاعر به قدرت و جایگاه او در جهان اشاره میکند و اینکه چگونه وجودش میتواند خیر و برکات زیادی به همراه داشته باشد. در نهایت، او از عشق و ارادت به این وجود خاص سخن میگوید و خود را به خدمت او میسپارد.
هوش مصنوعی: اگر او را به عنوان یک بت نپرستند، بهارهای زیادی را نخواهد دید و اگر او مانند گلی در چمن نباشد، هیچ شکوفایی و زیبایی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد لبان او چنان زیبا و براق هستند که شبیه به دُر و عقیق میباشند و این زیبایی به قدری است که نمیتوان به راحتی توصیفش کرد.
هوش مصنوعی: زیبایی عقیق و زبرجد در کجا قرار دارد و چگونگی شکلگیری دُر در صدف دور از شاهوار، حاکی از این است که جواهرات و زیباییها در کجا و چگونه پدید میآیند.
هوش مصنوعی: موهایش همچون گردی که در لالهزار بهاری میچرخد، در کنار صورتش که به رنگ شکر و زیباست، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: گاهی از روی عشق، برای لالهها به شدت ناله و زاری میکنم، و گاهی به خاطر اندوه جدایی، مانند بنفشهای پژمرده، اشک میریزم.
هوش مصنوعی: به خاطر بوی خوش زلف او، چهرهام مثل گلهای ختن سرخ و زیباست و به لطف جعد و پیچش موهایش، زندگیام مانند یک قمار پر از ریسک و هیجان است.
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق با حالتی سرخوش و مست به همراه جام شراب وارد میشود و موهایش به زیبایی بر روی چهرهاش افتاده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به عشق و احساسات عمیق خود اشاره میکند. او با تشبیه عشق به کوهی محکم و استوار، نشان میدهد که این عشق در دلش ریشه دوانده و مانند تخمی است که در دل کوه به رشد ادامه میدهد. به عبارتی، عشق او بسیار قوی و پایدار است و مانند دانهای درون کوه به زندگی و نمو خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: به این نگاه کن که آیا میتوانی مانند تو، از هیچ، موجودی زیبا و بینظیر بسازی؟ مانند آن خداوند بزرگ و باعظمت که انسانهایی با ریشههای برجسته آفریده است.
هوش مصنوعی: شمس الکفات، شیخ معاصر ما، بوعلی حسن را همچون احسانش نسبت به علمای دیگر بزرگوار ساخت.
هوش مصنوعی: هرچند که تمام دنیا بزرگ و باارزش است، اما هیچکسی نمیتواند از دست او حتی یک دینار به دست آورد.
هوش مصنوعی: بخت بد او باعث شده که همه دشمنانش دور او را بگیرند و چهرهاش در میان گرد و غبار ناشی از این نزاع و خصومت پنهان شده است.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند باغی است و همه موجودات آن، محصولاتی هستند که در این باغ برای ما به بار میآیند. از این رو، هیچ وزیری نمیتواند به اندازهی این باغ و محصولاتی که دارد، ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: بدون اراده و فرمان او، هر قدرت و مقام ظاهری بیمحتوا و فریبنده است. همچنین، بدون نظر او، هر نوع مدیریتی برای وزرا نیز تنها تقلید و کاستی خواهد بود.
هوش مصنوعی: برای دوستانش مانند گل از میان خارها سر بر میآورد و برای دشمنانش مانند خار از زمین بر میخیزد.
هوش مصنوعی: دشمنان او هر روز در سختی و دشواری به سر میبرند و حسودانش هم هر سال به نوعی فروتن و ذلیل هستند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت او مانند شکر شیرین و دلپذیر است، اما نفرت و کینهاش همانند بوتهای گزنده و غیرقابل تحمل میباشد.
هوش مصنوعی: او در برابر دشمنانش همانند آتش خواهد بود و هر چه به دوستانش نزدیک شود، همچون نور خواهد درخشید.
هوش مصنوعی: هر کسی که با داشتن زر و سیم (پول و ثروت) دیگران را به خود جلب کند، دلش را برای همیشه در دام این دنیا اسیر میکند.
هوش مصنوعی: وقتی کافر زیبایی و باطن او را میبیند، در مییابد که در این جهان وجود خدای دیگر ممکن نیست که جایگزین او شود.
هوش مصنوعی: از بخشش و کریمی او، زمین به مانند جواهر درخشنده شده است و از ذات او، هوا عطر و بویی چون عنبر پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دلیلی برای دشمنیاش پیدا کنی، به نشانههایی چون جمجمه پلنگ و دندانهای اژدها توجه کن.
هوش مصنوعی: هر کسی که خوشبخت است و نیز آنهایی که بدبختاند، همه به خاطر چرخش زمان و تاثیرات آن، از سر نوشت خود بهرهمند میشوند. در واقع، در این جهان، همه افراد تحت تاثیر سرنوشت خود قرار دارند.
هوش مصنوعی: کسی که ادارهی زندگیاش را به دست خودش میسپارد، در روزهای روشن و خوب به سر میبرد و شبهای دشواری را انتخاب میکند.
هوش مصنوعی: این متن درباره ویژگیهای انسانی صحبت میکند. مردانگی باید بدون هیچ گونه تظاهر و خودنمایی باشد. خوبی و نیکوکاری افراد باید فراوان و بیپایان باشد و بزرگی و کرامت آنها نیز قابل شمارش نیست. در واقع، بر این نکته تأکید میشود که اصالت و سادگی در فضایل انسانی از اهمیت زیادی برخوردار است.
هوش مصنوعی: توانگری که در برابر درخواست نیازمندی قرار میگیرد، همیشه بیش از آنچه درخواست میشود، قابلیت و تمایل دارد. هرچند که نیازمند به طور مداوم درخواست کند، اما در نهایت توانگر از خود generosity بیشتری نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: عشق او باعث میشود که حتی تلخیها و زهرها شیرین شوند و درد و رنج به فراموشی سپرده شوند؛ همانطور که ماری میتواند به آرامی زهرش را ترشح کند. در واقع، دوگانگی احساسات عشق میتواند هم تلخی و هم شیرینی را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که افرادی که دارای نیتها و کردارهای بد هستند، مانند مار که به سادگی به اطراف خود آسیب میزند، ممکن است بر دیگران تأثیر منفی بگذارند. اما افرادی که دارای نیتهای خوب و نیکخواهی هستند، میتوانند به دیگران کمک کنند و در واقع بر مشکلات تسلط پیدا کنند، مشابه اینکه موی مار در دست خوبان قرار میگیرد و کنترل میشود. به عبارتی دیگر، افراد نیکوکار قادر به مدیریت و مهار شرایط نامطبوع هستند.
هوش مصنوعی: ای افتخار جهان و ای بلای من، بهتر است که حتی از خدمت به تو، افتخار کنم.
هوش مصنوعی: از خوشیهای زمانه، دوستی مانند گل وجود دارد، اما در برابر سختیهای روزگار، مانند خاری میماند که همیشه در کنار ماست.
هوش مصنوعی: سفندیار، در میدان جنگ، بر تو غلبه نخواهد کرد؛ زیرا اگر روزی با تیغ تو روبرو شود، تو را نخواهد دید.
هوش مصنوعی: روی دوستانت مانند رنگهای شفق زیبا و دلنشین شده، اما خون دشمنانت، دیار را تحت تاثیر قرار داده و زنگارهای تلخی را بر جای گذاشته است.
هوش مصنوعی: نظر تو هرگز بد نخواهد بود، مانند آب که بر دل نمیماند. فضایل تو مانند نقشی است که بر دل مینشیند، درست مثل سنگی درون دریا.
هوش مصنوعی: اگر همزمان با زیور و مال دنیاست و هم با سخاوت و دانش، میتوانی بر هر دو برتری پیدا کنی و در هر دو حوزه موفق باشی.
هوش مصنوعی: برخی از افراد را باید مانند سکههای تقلبی شناخت که ارزش واقعی ندارند و بر مخالفان تأکید دارد. اما بر کسانی که همنظر هستند، باید مانند گلها و زیباییهای طبیعی نگاه کنیم، زیرا ارزش و اهمیت بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: این مانند برگ بید است که در روز باد کهنه شده، اما آن یکی از شاخهای تازه و آبدار روییده است.
هوش مصنوعی: شیران ترسو در میدان جنگ در مقابل تو وجود دارند و در روز نبرد، پادشاهان به دو دسته تقسیم میشوند، اما در روز قهری تو، همهٔ آنها میترسند.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم به خدمت شما بیایم، لطفاً عذر مرا بپذیر. دلیل این موضوع این است که دست و پایم در کار سختی گیر کرده و مشغول هستم.
هوش مصنوعی: من گرفتار سلطنتهای بزرگ هستم و از کار پیشکاران من نیز تحت تأثیر هستم.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت موهای معشوق اشاره دارد. شاعر میگوید که باید موهای معشوق به اندازهای زیبا و فریبنده باشد که اگر مثل خاری به نظر برسد، باز هم زیبا و خاص باشد. در واقع، زیبایی چهرههای خوبرو، باید به قدری برجسته باشد که موهای آنها را شبیه به زلف یار خود کند. در اینجا تأکید بر زیبایی و تأثیر آن بر جذابیت کلی فرد است.
هوش مصنوعی: دوستانت همیشه با ناز و زیبایی دوستت در کنارشان هستند، در حالی که دشمنانت هر لحظه با مشکل و ناگواری مواجهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.