آنکه همچون جان تنگت دست در آغوش داشت
چون صدف در بحر عشق آن تشنهلب خاموش داشت
در جهان بسیار گردیدیم و در هر گوشهای
هرکه را دیدیم از آن مه حلقهای در گوش داشت
با خیالش آنچه میگفتیم ما بودیم و دل
برملا شد عاقبت دیوار گویا گوش داشت
در درون سینه گم کردیم دل را عاقبت
نیک چون دیدیم آن را شوخ گلگونپوش داشت
از خمار هجر او مردیم ای یاران کجاست
گردش چشمی که ما را متصل مدهوش داشت
رو به هر جانب که تیرش رفت بیرون از کمان
چون نگه کردیم ما قصاب در آغوش داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد ایامی که دریای مروت جوش داشت
هر صدف یک دامن گوهر، طراز گوش داشت
پرده فانوس در بیرون در می کرد سیر
شمع را پروانه گستاخ در آغوش داشت
باده ها بی ساغر و مینا به دور افتاده بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.