گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قصاب کاشانی

مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو

حرام باد دگر زندگی به من بی تو

به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت

به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو

کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم

بود چو دود که برخیزد از چمن بی تو

ز دست کوته و بی‌حاصلی چه سازم پس

سزد اگر زنم آتش به خویشتن بی تو

چه شعله سوز دیارم ز غربت افزون است

چو شمع چند توان سوخت در وطن بی تو

ز پای تا به سرم هم چو شمع زآتش عشق

بسوخت ریشه جان و گداخت تن بی تو

دلم تو داری و من دارم از ازل غم تو

ز دست عشق مرا قفل بر دهن بی تو

مباد گفته قصاب بعد از این رنگین

اگر رود به زبانش دمی سخن بی تو

 
 
 
صائب تبریزی

شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو

به اشک شمع زند غوطه انجمن بی تو

عنان برق و نسیم خزان و سیل بهار

نرفته اند ز دست آنچنان که من بی تو

ز شبنم و چمن بود تازه رو چون گل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو

نسیم صبح فرورفت در کفن بی تو

شکسته چنگ و قدح سرنگون و تیره چراغ

رسیده است بلایی در انجمن بی تو

ز رفتنت به خود آسودگی نمی بینم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه