گر شوی آشنا به سوز و گداز
به تو درها شود به عشرت باز
چرخ پروانه شو که جات دهند
به سر دست خویش چون شهباز
این چه بیگانگی است بر در دوست
سعی کن تا شوی تو محرم راز
صیقلی کن چو مهر آینه را
سینه را ده ز زنگ کی پرداز
زآتش عشق اگر سری داری
همچو شمع از غمش بسوز و بساز
لا مکان سیر شو که برهانی
خویش را از غم نشیب و فراز
چشم حقبین به هم رسان قصاب
چند باشی اسیر عشق مجاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به بیان اهمیت آشنایی با عشق و دلدادگی میپردازد. او میگوید که اگر با سوز و گداز عشق آشنا شوی، درهای خوشبختی به روی تو باز میشود. پیامی که در اینجا مطرح میشود، دعوت به رهایی از بیگانگی و تلاش برای نزدیک شدن به دوست و محرم راز شدن است. همچنین، شاعر به صیقل دادن روح و روحیه اشاره میکند و میگوید که باید از آتش عشق بسوزیم و بسازیم. نهایتاً، او به ما توصیه میکند که از محدودیتهای دنیای مادی فراتر رویم و به حقیقت و عشق واقعی دست یابیم.
هوش مصنوعی: اگر با درد و رنج آشنا شوی، درهای خوشبختی به روی تو گشوده خواهد شد.
هوش مصنوعی: همچون پروانهای بگرد و پرواز کن تا اینکه دیگران تو را در جایگاهی بلند قرار دهند، مانند یک شاهین.
هوش مصنوعی: این چه احساسی از جدایی است که در مقابل محبوب به سر میبرم؟ تلاش کن تا به مرحلهای از نزدیک بودن برسی که بتوانی رازهای او را بدانی.
هوش مصنوعی: دل خود را همچون آینه صاف و درخشان کن و از زنگارها و ناخالصیها پاکسازی کن.
هوش مصنوعی: اگر در عشق آتش و احساسی دارید، مانند شمع باشید و از اندوه آن بسوزید و با آن کنار بیایید.
هوش مصنوعی: به سفر برو و از دلبستگیهای خود، که تو را به درد و رنج میاندازند، رهایی پیدا کن.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق واقعی، از ظواهر و چیزهای سطحی گذشت کن و به خودت اجازه نده که در دام عشقهای ظاهری و کاذب گرفتار شوی. از چشمان بینا و درک عمیق خود بهره ببر تا به حقیقت برسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.