گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قصاب کاشانی

آن کس که شبی دیده بیدار ندارد

راهی به سراپرده اسرار ندارد

یک مست می شوق در این مدرسه‌ها نیست

قربان خرابات که هشیار ندارد

فریاد از آن دیده که بی‌ دوست نگرید

ای وای بر آن دل که غم یار ندارد

از کینه بپرداز دل ای سینه که هرگز

راهی به وصال آینه تار ندارد

در طینت بد پند و نصیحت ندهد سود

کاری به قضا کج‌روی مار ندارد

در گردن یک شیخ ریاکار ندیدیم

یک سبحه که صد رشته زنار ندارد

قصاب در این قافله تجّار وفاییم

داریم متاعی که خریدار ندارد

 
 
 
امیر معزی

امروز بت من سر پیکار ندارد

جز دوستی و عذر و لَطَف‌ کار ندارد

بشکفت رخم چون‌ گل بی‌خار ز شادی

زیرا که ‌گل صحبت او خار ندارد

با گریه شد این چرخ ‌گهربار که آن بت

[...]

انوری

تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد

جز با غم هجر تو دلم کار ندارد

بی‌رونقی کار من اندر غم عشقت

کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد

دارد سر خون ریختنم هجر تو دانی

[...]

سید حسن غزنوی

رادی که چنو گنبد دوار ندارد

یاری که در این عالم خود یار ندارد

سلمان ساوجی

هر ذره که عکسی، ز رخ یار، ندارد

با طلعت خورشید بقا، کار ندارد

کوه و کمر و دشت، پر از نور تجلی است

لیکن همه کس، طاقت دیدار ندارد

در دل تویی و راز تو غیر از تو و رازت

[...]

خیالی بخارایی

چشمت که به جز فتنه‌گری کار ندارد

شوخی ست که در شیوهٔ خود یار ندارد

ایمن ز دل آزاریِ چشمِ تو عزیز است

کآن شوخ بد آموخته را خوار ندارد

از دولت هجران تو حاصل دل ریشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه