مقتدای ملک امام بشر
شاه انصاریان دین پرور
هم خداخوان و هم خدادان بود
شاه دین،نور چشم اعیان بود
آنکه دیوان ورای کیوان داشت
جیب جان پر ز نقد عرفان داشت
آن ملک فر و آن فلک تمکین
مسند او علای علیین
عرش و کرسی دلست و سینه اوست
قاسمی بنده کمینه اوست
آنکه در صدق مثل صدیقست
منکرش کافرست و زندیقست
همچو صدیق صادقست و امین
همچو عمر عدیل و اهل یقین
همچو عثمان شعار او ز حیاست
چون علی شیرحق،امام هداست
قطب عالم،امام دین و هدا
شاه دین شیخنا و مولانا
چار قطب اند در خراسانات
منبع لطف و معدن حسنات
اولین با یزید بسطامست
در حقیقت علیم و علامست
مست حق بود آن گزیده نژاد
مست رفت از جهان کون و فساد
بعد ازان پادشاه انصاری
از ندیمان حضرت باری
پس ابوالقاسم، آسمان صفا
در همه حالتی ولی،والا
چارمین سعد حق و ملت و دین
آفتاب جهان صدق و یقین
قاسمی بر وفای ایشانست
تا ابد خاک پای ایشانست
صلوات خدا برین هر چار
قاسم از عاشقان این هر چار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.