صدر ولایت، که نقد شیخ صفی داشت
قرب نود سال بود رهبر این راه
جانش بوقت رحیل عطسه زد و گفت
«یا ملک الموت، قد وصلت الی الله »
حالت او راملک چو دید عجب ماند
گفت که : «یا شیخ، الف یرحمک الله »!
قاسمی سوخته ز فرقت خواجه
صبر کن اندر فراق، «صبرک الله »
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
صدر ولایت، که نقد شیخ صفی داشت
قرب نود سال بود رهبر این راه
جانش بوقت رحیل عطسه زد و گفت
«یا ملک الموت، قد وصلت الی الله »
حالت او راملک چو دید عجب ماند
گفت که : «یا شیخ، الف یرحمک الله »!
قاسمی سوخته ز فرقت خواجه
صبر کن اندر فراق، «صبرک الله »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عطسهٔ سحر حلال من فلکی بود
بود به ده فن ز راز نه فلک آگاه
زود فرو شد که عطسه دیر نماند
آه که کم عمر بود عطسهٔ من آه
جانش یکی عطسه داد و جسم بپرداخت
[...]
حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه
اشرق شمس الضحی بنور محیاه
چند گریبان درم ز شوق جمالش
برفکن ای باد صبح دامن خرگاه
وصف سهی سرو ما بلند مقامی ست
[...]
در تب و تیمار هجر همچو پر کاه
روی به دیوار حسرتم گه و بی گاه
شرم و غرور و تغافل این همه تا چند
کاش نمی کردمت ز عشق خود آگاه
روز به روزت جفا و ناز فزون شد
[...]
زاده موسی بن جعفر ای علوی جاه
ای که شب و روز زائر تو به درگاه
ساخته درک مقام سیر الی الله
سهل بود در زیارت تو اگر راه
باقر عالی مقام سید امجد
زادهٔ هادی ستوده پیر دل آگاه
نزد پدر رفت و سال رحلت او را
یافت مطابق صغیر باغفر الله
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.