گنجور

 
قاسم انوار

در میان همه خوبان بت ما از همه به

همه صافند ولی او بصفا از همه به

من که با صورت زیبای تو دارم حالی

صورت حال من رند گدا از همه به

عاقلان چون همه دربند سر و دستارند

رند سودازده بی سر و پا از همه به

ماهرویان جهان شیوه محبوبی را

همه دانند ولی دلبر ما از همه به

دلبرا، عکس تجلی جمالت چون شمع

همه را نور بصر داد، مرا از همه به

درد ما را که طبیبان نشناسند علاج

پرسش یار گرامی بدوا از همه به

گرچه قومی بوفای تو ز جان بگذشتند

قاسم سوخته در حسن وفا از همه به