اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم
چون عشق رو بما شد مستقبل آمدیم
قاموس بحر گفت: خبر بر بتشنگان
از ما که همچو موج بدین ساحل آمدیم
تا ظن نباشدت که شبه شبه گوهرست
مقبول از آن شدیم که بس قابل آمدیم
ما از هوای گنبد عالی حصار چرخ
در خانهای گل پی جان و دل آمدیم
در موطن کمال ز صحرای لامکان
ناقص روان شدیم ولی کامل آمدیم
از ملک لایزال باسفار لم یزل
با دوست هم کجاوه و هم محمل آمدیم
خارج شدست از عدم آباد قاسمی
در سلک یا «عبادی » چون داخل آمدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و اهمیت آن در زندگی میپردازد و میگوید که به خاطر عشق به دنیا آمدهاند. او بیان میکند که با عشق به حقیقت و زیباییها رسیدهاند و این عشق موجب شده که به درک و کمال دست یابند. شاعر از سفر در دنیای بزرگ و بیکران صحبت میکند و به ارتباط با دوستان و معشوقهها اشاره میکند. در نهایت، او از وجود خود در جهانی که از عدم به وجود آمدهاست، سخن میگوید و تأکید میکند که همه چیز به خاطر عشق و قابلیتشان به وقوع پیوسته است.
هوش مصنوعی: عشق بود که ما به سوی او آمدیم و چون عشق به ما توجه کرد، ما نیز به او رو آوردیم.
هوش مصنوعی: دریا به ما خبر داد که ما نیز همچون موجی به این سواحل آمدهایم و تشنگان به محبت ما آشنا میشوند.
هوش مصنوعی: به نظر نمیرسد که چیزی بدون قابلیت و شایستگی به ارزش و احترام برسد، زیرا ما با قابلیت خود به چنین مقام و ارزشی دست یافتهایم.
هوش مصنوعی: ما از فضای دلانگیز و زیبا در دنیای بزرگ به اینجا آمدیم تا به دنبال زندگی و عشق بگردیم.
هوش مصنوعی: از سرزمین کمال، از فضایی بیمکان و ناقص خارج شدیم، اما به کمال دست یافتیم و به مقصدی کامل رسیدیم.
هوش مصنوعی: ما از سرزمین بیکران به همراه دوست، با یکدیگر سفر کردهایم و در این مسیر همدوش و همقدم هستیم.
هوش مصنوعی: قاسمی از نیستی به وجود آمده و در جمع اهل ایمان قرار گرفته است. وقتی که ما وارد شدیم...
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.