سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم
وقت سرود ماست، گهی زیر و گاه بم
گر عید عیش نیست پس این زینت از کجاست؟
صحرا و کوهسار علم در پی علم
بلبل به باغ و راغ همین می کند نوا:
آمد زمان شادی و بگذشت روز غم
از لطف یار ما، که وجود است در وجود
همواره می رود عدم اندر پی عدم
چندان که دل نهاد جفا بر سر جفا
آن چاره بر نمود کرم در پی کرم
آن خواجه را که پار گرامی نداشتند
امسال پیش یار عزیزست و محترم
گفتند قاسمی را: کان یار غار کیست؟
هم لطف یار گفت که: «ذوالفضل و النعم »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و دلنوازی سلطان اشاره میکند که پس از مدتها بازگشته است و زمان شادی و سرور فرارسیده است. او به یاد میآورد که حتی اگر عید و عیشی نباشد، زیبایی و زینت در طبیعت و علم همچنان وجود دارد. بلبل در باغ نغمهسرایی میکند و روزهای غم به پایان رسیدهاند. همچنین، در اشاره به لطف و احترام یار، بیان میشود که وجود او باعث جبران هر کمبودی است. شاعر به مقام و مرتبهای که در سالهای گذشته نادیده گرفته شده اشاره میکند و حالا او را محترم دانسته است. در نهایت، نام قاسمی به میان میآید و میگوید که یار غار، همواره حامی و نیکخواه است.
هوش مصنوعی: زمانی که دلربای ما با مهربانی بازمیگردد، وقت شعرخوانی و آواز است؛ گاهی در اوج شادی و گاهی در حال غم و اندوه.
هوش مصنوعی: اگر روز خوشی و شادی نیست، پس این زیبایی و زینت از کجا آمده است؟ صحرا و کوهستان پر از علم و دانش است.
هوش مصنوعی: بلبل در باغ و دشت به آوازخوانی مشغول است و میگوید: فصل خوشی فرا رسیده و روزهای اندوه به پایان رسیدهاند.
هوش مصنوعی: از محبت یار ما، که همیشه در وجود ما وجود دارد، نابودی پی نابودی میآید.
هوش مصنوعی: هرچقدر که دل در معرض ظلم و ستم قرار گرفت، راهی برای جبران پیدا شد که در پی آن، مهربانی و لطف نیز ظاهر گشت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که فردی که در گذشته به خاطر داشتن مقام و ثروت، ارزشمند و محترم به حساب نمیآمد، اکنون در کنار محبوب و عزیزش مورد احترام قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: گفتند که قاسمی را بپرسند که دوست صمیمیاش کیست؟ و او به طعنه گفت: "دوست فرهمند و بزرگوار."
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید عرب گشادبه فرخندگی علم
فرخنده باد عید عرب بر شه عجم
سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک
محمود امین ملت و آرایش امم
شاهی که تیره کرد جهان بر عدو به تیغ
[...]
ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم
بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم
افکنده همچو سفره مباش از برای نان
همچون تنور گرم مشو از پی شکم
تو مست خواب غفلتی و از برای تو
[...]
شاهان پیش را که نکردند جز ستم
شاه زمانه کرد به تیغ و به خشت کم
هست او بلی خلیفه یزدان دادگر
پس کی رضا دهد که رود بر جهان ستم
گویند خسروان زمانه به هر زمان
[...]
از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم
وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم
بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار
بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم
زلف سیاه بر رخ او هست سایبان
[...]
ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم
مردم و مردمیت بعالم شده علم
شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده
در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم
گه فخر منتسب و آداب مکتسب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.