ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار
چون من خمار می شوم، از بهر من خم آر
با عشق باش و همدم و همراز عشق باش
دل در جهان مبند، که داریست بی مدار
از عشق وا ممان، که زیان در زیان کنی
همراه عشق باش، که شیریست در شکار
ای شیخ روزگار، که مغرور و غافلی
بر خرقه و دراعه خود ماتمی بدار
در حال زار ما بتکبر نظر مکن
تو مست رای خویشی و ما مست روی یار
ای عقل چاره ساز، که ترسیده ای ز سر
سر بایدت بکوچه عشاق، سر مدار
قاسم بداغ لاله رخان رفت و رسته است
برتر بتش همیشه ریاحین لاله زار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به تمسخر انتظار تلخ و پیچیدگیهای عشق پرداخته و به ساقی سفارش میکند مینوشد تا فراموش کند. شاعر به دوست داران عشق توصیه میکند که عشق را رها نکنند و دل را به دست دنیا نسپارند. وی به شیخ روزگار هشدار میدهد که مغرور و غافل نباشد و نسبت به حال عاشقان بیاعتنا نماند. شاعر همچنین به عقل میگوید که باید از عشق و عواطفش غافل نباشد، چرا که عشق، برترین زیباییها را در خود جای داده است. در نهایت، به این نکته اشاره میشود که زیبایی و ارزش عشق همیشه برتر از تشکیلات ظاهری است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و شراب را بیاور، زیرا انتظار بسیار تلخ است. چون من به خاطر این انتظار دلتنگ و خمار میشوم، لطفاً برای من زنجیر مِی را بگشا.
هوش مصنوعی: با عشق زندگی کن و با آن همراه و همدل باش. دل خود را در این دنیا وابسته نکن، چرا که عشق همیشه در جریان است و نیازی به قید و بند ندارد.
هوش مصنوعی: از عشق دور نشو، زیرا دوری از آن به تو آسیب میزند. با عشق همراه باش، زیرا مانند شیر در شکار قوی و موثر است.
هوش مصنوعی: ای شیخ زمان، که به خود مغروری و غافل از حقیقت، بر لباس خود اندکی اندوه و تاسف نهی.
هوش مصنوعی: به حال ناگواری ما توجه نکن، تو در غفلت خود غرقی و ما به عشق یارمان همچنان سرخوشیم.
هوش مصنوعی: ای عقل که میتوانی در حل مشکلات کمک کنی، از چیزی نترس. باید به کوچهٔ عاشقان بروی و از عشق و شور و حال آنها درس بگیری.
هوش مصنوعی: قاسم بداغ، کسی است که زیبایی گلهای لاله را پشت سر گذاشته و همیشه از محبوب خود، که او را به زیبایی لالهها تشبیه کرده، برتر و ممتاز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.