ای دل، چو پیش آمد غمی، آن را فرج دان، نه حرج
برخوان به پیش صابران کالصبر مفتاح الفرج
گر عاشقی آواره شو، گر صادقی بیچاره شو
گر صابری غمخواره شو، کالصبر مفتاح الفرج
در راه باش و راه رو، درگاه و در بیگاه رو
در عصمت آن شاه رو، کالصبر مفتاح الفرج
با غم بسازی هان و هان، تازنده مانی جاودان
در گوش جان خود بخوان: کالصبر مفتاح الفرج
تا جان به جانان دادهایم، از هر دو عالم سادهایم
از بهر آن استادهایم، کالصبر مفتاح الفرج
گر پیش آید زحمتی، بر جان خود نه منتی
از حق شناس این رحمتی: کالصبر مفتاح الفرج
قاسم، اگر جان یافتی، از بوی جانان یافتی
در صبر پنهان یافتی، کالصبر مفتاح الفرج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.