چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت
دید صد زاری ما را و بصد زاری کشت
سرخ شد چهره زردم ز سرشک گلگون
که مرا یار بدان چهره گلناری کشت
بارها ناز توام کشت و عجب می دارم
زان شکر خنده شیرین که بسر باری کشت
گفتمش: یار منی، گفت که: اغیار، نه یار
اندرین شیوه مرا یار باغیاری کشت
جرم من چیست؟ بر پیر مغان واگویید
که: مرا ساقی از استیزه بهشیاری کشت
چشم سرمست ترا دیدم و هشیار شدم
که مرا نرگس مست تو ببیماری کشت
ز اول عشق دلم داد که: قاسم، مهراس
آخر الامر مرا یار بدلداری کشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.