گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

دلبر صنمی دارم شکر لب و مرمر بر

مرمر ز برش خیزد شکر ز لبش بارد

عنبر به خم زلفش عبهر به دل چشمش

خنجر سر مژگانش عرعر به قدش ماند

.......................................

[...]

خاقانی

دل عاشق خاص آمد ز اغیار نیندیشد

زری که خلاص آمد از نار نیندیشد

دل مرغ سرانداز است از دام نپرهیزد

آری دل گنج اندیش از مار نیندیشد

عیار دلی دارم بر تیغ نهاده سر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

گر در طلب اوئی ناگه به برت آید

ور گرد درش گردی او در به تو بگشاید

گر آینهٔ روشن اندر نظری آری

تمثال جمال او در آینه بنماید

آن به که تو عمر خود در عشق کنی صرفش

[...]

نظام قاری

کمخای سمرقندی هر کو بخطا بیند

نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه