گنجور

 
غنی کشمیری

بیوجه مدان جاهلی ما که ز استاد

از همت عالی نگرفتیم سبق را

جز وصف سر زلف تو در نسخهٔ ما نیست

مسطر مگر از شانه کشیدیم ورق را

دامن بمیان بر زدهٔ از پی قتلم

ای شوخ مگردان دگر از ناز ورق را

اشک از غم افزونی روزی نفشانیم

این سیل مبادا ببرد سد رمق را

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی