در هجر طرب بیش کند تاب و تبم را
مهتاب، کف مار سیاه ست شبم را
آوخ که چمن جستم و گردون عوض گل
در دامن من ریخته پای طلبم را
ساز و قدح و نغمه و صهبا همه آتش
یابی ز سمندر ره بزم طربم را
در دل ز تمنای قدمبوس تو شوری ست
شوقت چه نمک داده مذاق ادبم را
از لذت بیداد تو فارغ نتوان زیست
دریاب عیار گله بی سببم را
ترسم که دهد ناله جگر را به دریدن
قطع نظر از جیب، بدوزید لبم را
از ناله به نبضم بنه ای دوست سرانگشت
مانند نی اندر ستخوان جوی تبم را
ساقی به نمی کز قدح باده چکانی
بر خلد بخندان لب کوثر طلبم را
در من هوس باده طبیعی ست که غالب
پیمانه به جمشید رساند نسبم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احوالات عاشقانه و حالتهای شاد و غمانگیز شاعر است. شاعر از longing (اشتياق) و غم دوری از محبوب مینزد و به موزیک، باده و جشنها اشاره میکند و میگوید که همه آنها برایش آتشین و روحافزا هستند. او نسبت به این عشق شور و شوق دارد و از لذتهای آن نمیتواند دور بماند. همچنین بیان میکند که نالههای دلش را نمیتواند پنهان کند و امیدوار است معشوقهاش به حال او رسیدگی کند. در نهایت، با اشاره به باده و جشن، خواهان رهایی از غمهایش است و اینجا باده را به عنوان وسیلهای برای نزدیکی و لذت میبیند.
هوش مصنوعی: در دوری معشوق، دل من بیشتر دچار ناراحتی و بیتابی میشود. شبها به خاطر فقدان او، مانند ماه، روشنایی ندارم و دچار افسردگی و تیرهروزی میشوم.
هوش مصنوعی: آه، که من در میان چمنها به دنبال زیباییها هستم، اما آسمان به جای گل، غم و رنج را در دامن من ریخته و مانع از رسیدن به خواستههایم شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف لذتها و شادیهای زندگی میپردازد. او به ساز،شراب و نغمه اشاره میکند و از آنها به عنوان عوامل زنده کنندهی روح و نشاطبخش جشن و مهمانی یاد میکند. این اشیا همگی به نظر او همچون آتشی در دل دارد که از سمندر، نماد جاودانگی و زندگی، ناشی میشود و او را به پیوستن به شادی و سرور دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در دلم به خاطر آرزوی بوسیدن پایت، شور و هیجان زیادی وجود دارد. عشق و اشتیاقی که احساسم را شیرین کرده و طعم ادب و احترامم را تغییر داده است.
هوش مصنوعی: از لذت ظلم و ستم تو نمیتوان دوری جست، پس درک کن که من بدون دلیل ماجرای دردنکش را دارم.
هوش مصنوعی: نگرانم که صدای دلتنگیام آنقدر بلند شود که نتواند در درونم بماند. به همین خاطر، بهتر است سکوت کنم و چیزی نگویم.
هوش مصنوعی: ای دوست، با نالههای خود نوا کن و آنچنان که نی در دل آب جاری میشود، قلب مرا در این اندوه غوطهور کن.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از کاسهی شراب بر بزم بهشتی بریز و لبخند بر لبان کوثر را طلب میکنم.
هوش مصنوعی: میگوید در وجود من تمایل شدیدی به نوشیدنی طبیعی وجود دارد و این اشتیاق، نسبت من را به جمشید، آن پادشاه افسانهای، متصل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین
گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.